بخش پایانی –
هفته گذشته قسمت نخست مصاحبه با مدیرعامل هلدینگ فناپ در هفتهنامه عصر ارتباط منتشر شد. شهاب جوانمردیاز سیاستها و قوانین ابلاغی بانک مرکزی در حوزه بانکداری و پرداخت الکترونیکی و نیز الزامات گذار از بانکداری الکترونیکی به دیجیتالی در نظام بانکی ایران سخن گفت و از این الزامات به «اصول موضوعه» با تاکید بر مقرراتزدایی تعبیر کرد. ادامه گفتوگوی ما با وی در ادامه میآید.
* موضوع همایش بانکداری الکترونیکی و نظامهای پرداخت که امسال به تعویق افتاد «دگردیسی دیجیتال»! بود، نمیدانم چرا همایش بانکداری جلوتر از فناوریها حرکت میکند. اگر یادتان باشد پارسال بحث بلاکچین را داشت که از دو سال قبلتر مطرح بود. همایش هم بر اساس این موضوعات جدید، عنوان را انتخاب میکند البته هنوز نفهمیدیم خروجی همایش سال گذشته درباره بلاکچین چه شد و آیا اتفاقی افتاد یا خیر. امسال دوباره همان روند در حال تکرار است؛ بحث تحول دیجیتالی و بانکداری دیجیتالی مطرح شده که به نام «دگردیسی دیجیتال» تغییر کرده است. البته سطح همایش بالاست؛ مدیران ارشد و شرکتهای بزرگ حضور دارند اما به عنوان یک ناظر بیرونی، معتقدم خروجی بعد از همایش دیده نمیشود. نظر شما چیست و چرا این اتفاق میافتد؟
بستگی دارد انتظارمان از همایش چه باشد. برخی اوقات همایشهایی برگزار میکنید که انتظار دارید از جنس معرفی تکنولوژیهای جدید و محصولات جدید باشد، برخی اوقات قرار است موضوعی را دستمایه گفتوگو کنید و افراد موافق و مخالف درباره آن برای شفافیت بیشتر موضوع، صحبت کنند و لزوما بحث تایید یا انکار آن نیست. برخی مواقع همایشها را در جهت سیاستگذاری برگزار میکنید، یعنی راجعبه سیاستها هماندیشی میکنید که نتیجهاش قرار است یک کالبد سیاستی باشد یا سیاستها را در قالب همایش ابلاغ میکنید.
من فکر میکنم اگر همایش را صرفا به عنوان همایش بانکداری الکترونیکی ببینیم چنانچه در انتهای آن به شکلی که شما اشاره میکنید، جمعبندی نداشته باشیم، مشکلی نیست اما وقتی رکن برگزارکننده، پژوهشکده پولی و بانکی است باید جهتگیری همایش مشخص باشد. در این صورت یا پژوهشکده فراخوان میدهد که متخصصان همفکری کنند یا با توجه به اینکه پژوهشکده، رکن سیاستساز در کنار بانک مرکزی است و به نوعی شاید خطمشیهای سیاستی بانک مرکزی را پیشتدوین و پیشنهاد میکند، انتظار بر این است حرفهایی که زده میشود، دستمایه سیاستسازی در بانک مرکزی یا اظهاراتی باشد که مقدمه اعلام برخی سیاستها به مخاطب باشد؛ مثلا اگر قرار است بانک مرکزی در حوزه پرداخت، سیاستهای توسعهای را ابلاغ کند، شایسته است درباره روشهای مختلف، کشورهای مختلف و اینکه به چه دستهبندیها و مجوزهایی رسیدیم، صحبت و از تمام دیدگاههای متخصصان استفاده شود و زمان ابلاغ سیاستها یک بال ماجرا، تکیه بر خروجی مباحث این همایش باشد. قدری این ناهمخوانی را داریم.
اگر یک نهاد صنفی بخواهد به معرفی فناوری یا ترندهای جدید بپردازد، خیلی هم خوب است اما اتصال این موضوع با شأنیت و جایگاه رفیع پژوهشکده را متوجه نمیشوم. به نظر میرسد یک مقدار بحث تجاری هم مطرح است. در جلسه اولین دوره شورای سیاستگذاری همایش، صحبت بنده این بود که با توجه به اینکه فناوریها، اثرگذاری جدیتری را در حوزه بانکی و پرداخت در آینده خواهند داشت، شایسته است بانک مرکزی، هزینه و فرهنگسازی کند و بهگونهای موضوع را بسط و نشر دهد که شاخکهای ذینفعان حساس شود. همچنین صحبت بر سر این بود که بخشی از همایش، آموزشی باشد، بخشی به سیاستسازی و گفتوگو بپردازد و ذینفعان هم معرفی شوند و به نوعی فضا برای چنین اکوسیستمی آماده شود اما در حال حاضر با توجه به غلبه موضوع نمایشگاه و بعد تجاری آن، احساس میکنم تا حدی از آن اهداف، فاصله گرفته است.
*در ماجرای دگردیسی دیجیتال، که عنوان و موضوع همایش امسال بود، آیا اتفاق ویژهای در حوزه دیجیتالی شدن افتاده که الان دنبال دگردیسی آن باشیم؟ انتخاب این عنوان، زود نبود؟
فکر میکنم اگر این عنوان یا این همایش موجب شود که افراد، قدری دقیقتر و جدیتر به این مفهوم بپردازند، خیرِ کثیر اتفاق افتاده، اما واقعیت قضیه این است که ما خودمان به عنوان بازیگران، برخی مواقع در کلیشهها گیر میکنیم. بعضی اوقات این نامگذاریها، ناشی از گرتهبرداری نادرست از خواهرخواندههای خارج از کشور است و برخی اوقات به خاطر این است که کنه ماجرا را درک نکردیم. در موضوع دگردیسی دیجیتال، این واژه «دیجیتال» خیلی به چشم میآید و پررنگ میشود، در حالی که حتی در مشابهات خارجی، این قدر که تجربه کاربری و مدل بیزینس اهمیت دارد، موضوع فناوری آنقدر اصالت ندارد.
البته نباید فراموش کرد مجموعهای از فناوریها قرار است به کمک بیاید که تجربه کاربری دیجیتال را رقم بزنیم یا برای ذینفعان یک کسبوکار ارزش ویژه ایجاد کنیم اما موضوع از فناوری شروع نمیشود. این امیدواری وجود دارد که دگردیسی با همین فناوریهای موجود، بتواند تجربه متفاوتی برای مشتریان ایجاد کند. آخرین دگردیسی که منجر به تجربه متفاوت برای مشتریان شده، یا درباره جابهجایی چیدمان شعب بوده یا فرهنگ ایستادن در یک صف! و یا نهایت قضیه اینکه برخی بانکها شاید در تجربه اینترنتبانک و موبایلبانک قدری فراتر از تجربه معمول شعبهمحوری، تلاش کردند تجربه کاربری جدید ایجاد کنند.
واقعیت قضیه این است که به خدمت بانکی به عنوان یک المان به خوبی جانمایی شده در زندگی روزمره مردم، توجه چندانی نشده است. هنوز بانک به ماهُوَی خودش، اهمیت و موضوعیت دارد. یعنی این طور نیست که خدمت بانکی با دیگر خدمات، هماهنگ شده باشد. نهایت انطباق ما در خدمات پرداخت است. مثلا در فروشگاه الکترونیکی که خرید انجام میدهید روی سایت بانک یا شرکت پرداخت هدایت میشوید. این، سادهترین تجربه کاربری است که پرداخت را با خدمت خرید عجین کرده است اما در هر خدمت دیگری، خود بانک مهم است. اگر بیمهنامه میخرید، باید پرداخت بانکی انجام دهید یا مثلا اگر شهریه فرزندتان را میدهید باید در مدرسه حضور پیدا کنید و روی POS، کارت بکشید. اینطور نیست که بانک در لایههای پایینتر با خدمات دیگر منطبق شده و توامان یک تجربه کاربری متفاوت ایجاد کرده باشد.
البته تا میزان مشخصی، میتوان تقصیر را به گردن بانک انداخت. بخش مهم دیگر، قواعد و مقرراتی است که هر روز در حال پیچیدهتر شدن است و موضوع نظام کارمزدی که باید ۵۰ درصد درآمد بانکها را رقم بزند تا توانایی پیدا کنند و روی موضوعات جدید سرمایهگذاری کنند اما بانکها هر روز مانند مرغ عزا و عروسی سر بریده میشوند و هزینهها تحمیل میشود و نقطه درآمدی به جز درآمد تسهیلاتی ندارند. این امر، موجب میشود که نخست اینکه بانکها از متنوعسازی درآمد محروم شوند و دوم اینکه فشاری روی نرخ بهره به مشتری نهایی تحمیل شود.
*اگر موافق باشید به هلدینگ فناپ برگردیم. شما شرکتهای بزرگی زیرمجموعه خود دارید مثل پرداخت الکترونیک پاسارگاد؛ فرایند ادغام این شرکت چگونه پیش رفت و سوددهی آن در حال حاضر در چه شرایطی است؟
چیزی بیش از یک سال است که این شرکت در گروه ما قرار دارد. این شرکت تا قبل از آن، بنا بر سیاستهای بالادستی گروه مالی پاسارگارد واقعا مشابه یک واحد بانک اداره میشد. اصلا نگاه اینکه سودآور باشد و با سایر PSPها رقابت کند، وجود نداشت و خدمات و محصولاتی که از سوی بانک مشخص میشد، عرضه میکرد. با توجه به تغییر در سیاستهای بانک و ابراز علاقه فناپ برای اینکه این کار را به عنوان یک کسبوکار نگاه کند و نیز پیچیدگیهای تحت لیسانس کار کردن، همچنین به خاطر اینکه قوانین شاپرک، اجازه این کار را نمیداد و رفتارها ممکن بود تعبیر به تخلف شود، بنابراین مدیریت ارشد بانک اجازه داد که شرکت را تملک کنیم و ادغام را انجام دهیم و سپس وارد کسبوکار صنعت پرداخت شویم. مستحضر هستید که ادغام دو مجموعه که کارکنان آن حدود هزار نفر است، بسیار طاقتفرساست. من فکر میکنم آخر شهریور ۹۸، ادغام واقعی شکل گرفت و اصطلاحا سرجایش نشست و چند ماهی است که شرکت در مسیر کسبوکار فعال است. انشاءا… تا سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ خبرهای جدیتری از این مجموعه PSP منتشر خواهد شد زیرا خدمات و محصولات جدیدی را در دست تولید و عرضه دارد و برنامههایی نیز برای توسعه شبکه POS در جریان است. در فضای غیرفیزیکی هم محصولات مختلفی را مدنظر دارد مانند کیپاد که نسبت به سایر ابزارهای پرداخت موبایلی، خیلی پررنگ نبوده اما در همین مدت کوتاه به بالای یک میلیون کاربر رسیده است.
*تمرکز این شرکت بر پرداخت عوارض آزادراهی بوده، و آیا از این طریق موفق به جذب این میزان کاربر در کوتاهمدت شده است؟
به هر حال، هرکس از یک جایی، موضوع را لنگر میکند، یکی از طریق شارژ، یکی از طریق کارت به کارت. دوستان ما هم چون دیرتر به بازار آمدند، با موضوع متفاوتی، وارد شدند اما محدود و منحصر به عوارض آزادراهی نیست و نسلهای بعدی محصولات، تمایزهای بیشتری را نشان خواهد داد.
*درباره شرکت داتین هم صحبت کنیم. اگرچه داتین در حوزه core bankinig تجربه بسیار زیادی نداشته اما با وجود ادغام تعدادی بانک دیگر در بانک سپه و دشوارتر شدن این پروژه، داتین از پروژه کنار گذاشته نشد. اکنون صحبت از این است که داتین، به صورت جزیرهای به بانکهایی که در حال ادغام هستند، core banking جداگانه بدهد و بعدا در نقطهای آنها را به هم متصل کند. با توجه به اینکه این کار، یک پروژه ملی است، لطفا بفرمایید در این فضا و شرایط، برنامه داتین چیست و چه اقداماتی انجام میدهد؟
برنامه داتین مشخص است. ما در داتین یک وجه فعالیت جاری داریم که ارایه خدمت core banking به بانکها، چه بانکهای موجود چه مشتریان جدید، از آن جمله است. وجه دیگر، نسل محصولات یا خدمات جدید به بانکهاست که وجوه تمایز برای هر کدام از آنها ایجاد شود. بروز و ظهور اینها، بخشی به خواست بانکهاست و بخشی به تولید و آمادهسازی برمیگردد. سالهاست باور ما این است که محصولات ما قابلیت سرویس دادن به بانکهای بزرگ را دارد. این دغدغه در بانکهای ما وجود دارد که معتقد بودند چون ما به بانکهای زیر هزار شعبه سرویس میدهیم، آمادگی نداریم به بانکهای بزرگتر سرویس بدهیم اما ما اعلام آمادگی کردیم که معماری محصول ما قابلیت ارایه سرویس به بانکهای بزرگتر را دارد.
*یعنی نگرانی برای ارایه سرویس به اندازه ۴ هزار شعبهای که در حال شکلگیری است، ندارید؟
ما برای این موضوع، نگرانی نداریم. مشتری ما هم نگرانی ندارد چون فارغ از همه فرایندهای طیشده در انتخاب محصول و ارزیابی جزء به جزء که یک سال طول کشید، تست بهرهوری محصول با کمک بانک سپه با یک پارتنر خارجی انجام شد و گواهینامه اخذ کرد و بیش از آنچه بعد از ادغام، اتفاق میافتد، محصول میتواند برای تراکنشها پاسخگو باشد. دغدغه بیشتر از جنس راهبردی – عملیاتی است. قاعدتا برای حاکم شدن یک استاندارد، برخی خدمات و محصولات باید کنار گذاشته شود. اینها مسایل کلان هستند که بانک سپه باید مطرح کند و ما هم نظر خودمان را به عنوان یک نهاد فناوری منتقل میکنیم و تابع تصمیمات نهایی هستیم.
*زمانبندی پروژه و اینکه اتمام آن چه زمانی خواهد بود، مشخص است؟
بر اساس زمانبندی پروژه توسط بانک سپه، در سه ماهه سوم سال آینده، باید هم منابع و هم مصارف مشخص شود. البته به خاطر چالشهای مختلفی که پروژه با آن مواجه میشود، زمانبندی نهایی هنوز مشخص نشده است.
*عملا در قرارداد داتین با بانک سپه، این فرایند در رقم قرارداد تاثیرگذار است؟
حتما. ما متعهد هستیم که این کار را انجام دهیم ولی چون قرارداد سپه، مبنا و شاخص است، فکر میکنم مشکلی بابت تفاهم برای تداوم فعالیت از حیث قرارداد نخواهیم داشت.
* هلدینگ فناپ در پروژههایی مانند کیپاد، منکارت مشهد و اینترنت اشیا، فعالیت کرده است. دیدگاه شما در مورد سودآوری در این پروژهها چگونه بوده و تا چه حد محقق شده است؟
«منکارت» مشهد پروژه زیاندهی نبود و در مجموع سودده بود. برای منکارت از روز اول برنامهمان این بود که سربهسر شود و بتوانیم آن را به سایر شهرها تعمیم دهیم که این اتفاق هم افتاد اما از یک جایی به بعد، حدودا از دو سه شهر اول به بعد، شهرداریها، مدل بیزینس را تغییر دادند و در واقع دستکاری کردند. با این وجود، منکارت همچنان ادامه دارد اما این موارد، در مجموع به ذینفع یا همان شهرداری برمیگردد. به نظرم شهرداری مشهد، بسیار مدبرانه و دوراندیشانه پیش رفت. ما نگاه توسعهای به این موضوع داشتیم که همان پرداخت NFC (انافسی) بود. در زمینه پرداخت NFC، همراهاول، پلتفرم لازم و قابلیت اجرا روی سیمکارتها را نداشت.
* آیا همراهاول به دلیل گران بودن سیمکارتهای NFS ساپورت و نبود چشمانداز تجاری وارد این فضا نشد؟
نه من اینطور نمیبینم. اگر میتوانست این کار را میکرد. نمیتوان گفت یک اپراتور ما عقل اقتصادی دارد و دیگری ندارد. ضمن اینکه مساله تحریم موجب شد اپراتوری هم که در این زمینه فعالیت کرده بود، مجبور به جمعآوری پلتفرم شد. یکی از جدیترین انگیزههای انتقال به یک اپراتور دیگر در مشهد، امکانپذیر بود چون سرویسی را داشت که همراهاول آن را نداشت و برای اپراتورها هم سهم بازار مهم است. هر کدام از سه اپراتور معروف در یک مقوله خاص خود، قابل توجه هستند. درخصوص IOT یا اینترنت اشیا نیز باید عرض کنم ما پلتفرم مخصوص خودمان را پیاده کردیم و نگاه ما هم این نبود که قرار است سریعا به سودآوری برسد چون مدل تجاری قطعی برای پول درآوردن از IOT در حال حاضر وجود ندارد. البته حوزههایی را به عنوان هدف قرار دادیم اما نگاه کوتاهمدت به آن نداریم.
*برنامههایی برای استفاده از تجربه فناپ در حوزه بورس، بیمه و غیره دارید؟
در حوزه بیمه فعال هستیم و هسته اصلی آن در بیمههای پاسارگاد، حکمت و کوثر مستقر است اما اینکه چقدر بخواهیم آن را توسعه بدهیم، موضوع دیگری است، ولی در تراز با سایر استراتژیهایمان در سال ۱۳۹۹، شتاب جدی در این حوزه نداریم.
*به عنوان آخرین سوال، اگر نکتهای باقی مانده، بفرمایید.
من امیدوارم بانکها، شرکتهای فناوری و سیاستگذاران به دو اصل جدی بازگردند؛ اول اصالت دادن به کسبوکار که قبلا هم اشاره کردم و دوم موضوع ایجاد ارزش. این امر باید برای مشتریان نهایی اتفاق بیفتد. متاسفانه در کشور ما، به خاطر شرایط اقتصادی و سایر مسایل، بسیاری اوقات، موضوع ارزشگرا بودن مغفول واقع شده است. البته برخی فکر میکنند منظور از ارزشها، همان ارزشهای اخلاقی و دینی است در حالی که منظور، مدیریت بر مبنای ارزش به مشتری است. شما میتوانید یک رستوران داشته باشید و هر طور شده مثلا از مشتریان، ۲۰ هزار تومان کسب سود کنید. وقتی اصالت، سود ۲۰ هزار تومانی باشد، دیگر درباره کیفیت و سلامت مشتری، صحبت نمیشود و تمام مجموعه هم به دنبال همین سود بیشتر است اما وقتی مبنا، ارایه غذای سالم، متمایز، ارزان و باکیفیت به مشتری باشد و در بیزینسپلن هم این موضوع مطرح شود، کسبوکار بر مبنای ارزش است چون آنچه ماندگار است، کیفیت و سلامت است. این امر، وجهی است که در اکثرکسبوکارهای ما کمتر به آن پرداخته میشود. امیدوارم همه به کسبوکار بر مبنای ارزشها برگردیم.
*البته شرکتها هم تلاش میکنند که با توجه به موضوع عرضه و تقاضا و کمبود فضای نمایشگاهی در بخش نمایشگاهی، حضور داشته باشند. با توجه به این موضوعات، فکر میکنید خروجی شرکتها از جمله فناپ که در سال جاری هم حضور دارد، در این همایش و نمایشگاه چیست و امسال قرار است چه کاری انجام دهید؟
همانطور که اشاره کردید فضاهای نمایشگاهی تخصصی ما که هم بار علمی را بر دوش بکشد و هم عرضه محتوایی داشته باشد زیاد نیست. چند رویداد مختلف داریم که در مقام اجرا، قابلیت پیاده کردن موضوع را ندارند البته بحث غلبه فضا و پیچیدگیهای آن، موضوع مهمی است اما به هرحال در مقام اجرا این چالشها وجود دارد. ما در فناپ، نمایشگاهی مثل نظام پرداخت را به شرکتهای زیرمجموعه واگذار کردیم. در این خصوص هیات مدیره شرکتها، بررسی میکنند که اگر این حضور، منفعتی دارد یا خیر، خودشان تصمیم بگیرند. ما در این زمینه، سیاست بالادستی نداریم؛ حضور در نمایشگاهها، چه این نمایشگاه و چه نمایشگاه فاوا، همگی برعهده خود هیات مدیره شرکتهاست لذا هر شرکتی بنا به مصالح خود میتواند تصمیم به حضور در رویدادی را داشته باشد که این اختیار به شرکتها داده شده است، البته ممکن است به منظور همافزایی میان شرکتها، فناپ تصمیم به حضور چند شرکت از هلدینگ را در یک رویداد داشته باشد که در این صورت شرکتها ملزم به تبعیت از سیاستهای هلدینگ هستند. البته برخی مواقع، محدودیت فضا اجازه نداده که شرکتها در کنار هم حضور داشته باشند.
ارسال یک نظر