هفته قبل در گروه تلگرامی کانون IT فرصتی دست داد تا موضوع نقش و کارکرد اینترنت و مشتقات پیرامون آن، آینده و نحوه مواجهه با این پدیدهها و همچنین فرصتها و تهدیدهای پیدا و پنهان موجود در فضای سایبری به یک مناظره تبدیل شود.
بخش عمده این مناظره بین دو تن از اعضای این گروه تلگرامی یعنی کاوه رنجبر، مدیر ارشد فناوری اطلاعات RIPE NCC و عضو هیاتمدیره ICANN و علی شمیرانی، روزنامهنگار حوزه فاوا و سردبیر هفتهنامه عصر ارتباط برگزار شد که در ادامه میخوانید.
شمیرانی:
۱- **به نظر من اینترنت (به شکل امروزی آن) بزرگترین کلاهی بود که سر بشریت رفته است. البته که صدای منتقدان بلند خواهد شد که اینترنت خوبیهای زیادی دارد، من هم تایید میکنم و منظور از خوبیها، همان طعمههایی است که در این تله جهانی قرار دادهاند. به هر حال تا طعمهای نباشد شکاری هم در کار نخواهد بود.**
۲- بگذارید از یک زاویه دیگر هم به موضوع نگاه کنیم، به نظر شما وقتی میگوییم «اینترنت یا شبکههای اجتماعی» این کلمات مترادف چه هستند؟ تجارت، آموزش، سرگرمی، رسانه، کار و خیلی اتفاقات دیگر که در این بستر انجام میشود و اصولا تجربه نشان داده ابزار چندکاره در دنیا موفق نیستند و این رویه قطعا مضراتش بیشتر از فوایدش است.
۳- بگذارید مثال دیگری از بزرگترین کلاهی که سر بشر رفته را مطرح کنم. یک سوال ساده؛ به نظر شما جمع مخاطبان تمام رسانههای سراسر جهان اعم از صوتی و تصویری و چاپی تا قبل از ورود آنها به اینترنت (آنهم از طریق ایجاد آمار و حبابهای تبلیغاتی) چقدر بوده است؟ فرض کنیم جمعشان یک میلیارد مخاطب شود. به نظر من اشتباه رسانهها از جایی شروع شد که با دست خودشان مخاطبانشان را تقدیم اینترنت و شبکههای اجتماعی کردند. بیاید از زاویهای دیگر به موضوع نگاه کنیم، اگر بر اثر یک اجماع جهانی هیچ روزنامهنگار و رسانهای حاضر نمیشد پایش را در اینترنت بگذارد و اعلام میکردند از همان مسیرهای سابق به کارشان ادامه میدهند، چه اتفاقی میافتاد؟ احتمالا اینترنت، حداقل کارکرد رسانهای خودش را از دست میداد. کمااینکه در حوزه پزشکی یک مقاومت دقیق و گسترده جهانی برای ورود به اینترنت، فروش دارو و درج اطلاعات در این فضا وجود دارد.
۴- این تله جهانی اما آنقدری که مشاغل را از بین برده نتوانسته شغل سالم، سازنده و پایدار ایجاد کند. برای مثال اینترنت صنعت موسیقی را رسما نابود کرده، تحقیقات نشان میدهد با ظهور اینترنت و شبکههای اجتماعی، دموکراسی با خطر انقراض مواجه است، تحقیقات نشان میدهد اینترنت باعث کاهش دانش و سواد مردم دنیا شده و میل آنها را به مطالعه عمیق از بین برده و خیلی مسایل دیگر که مفصل است و یک تحقیق جامع و کامل را میطلبد.
۵- اما برنده اصلی و عمده این تله جهانی کیست؟ به نظر من، مالکان و طراحان این تغییر رویکرد، یعنی غولهای نرمافزاری، سختافزاری و پلتفرمهای عمدتا آمریکایی که با قدرت بالای رسانههایشان، اینترنت را بزرگ کردند و متعاقب آن بازار کار و اطلاعات و داده و شغل و ثروت و … تمام دنیا را به چنگ آوردند. البته با استثنائات مختصری همچون چین.
پیتر ثیل که یک سرمایهدار آمریکایی است، به کنایه میگوید: فناوری به ما وعده ماشینهای پرنده را داد و به جایش به پیامهای ۱۴۰ کاراکتری رسیدیم.
به قول معروف میگویند: **تکنولوژی وعده تسریع و تسهیل زندگی را به ما داد، تا انسان آزادانهتر و آسودهتر زندگی کند. اما آیا واقعا با وجود همه پیشرفتها و اینکه زندگی انسانها تسهیل شده، الان ما وقت آزاد بیشتری نسبت به ۲۰ سال قبل داریم؟ اینترنت حتی در مسافرتهای معدودی هم که داریم ما را به کارکنان تماموقت تبدیل کرده که باید جواب ایمیلها و کارهایمان را بدهیم و در دسترس باشیم و در نتیجه وقت بیشتری به کار کردن اختصاص دهیم؟**
رنجبر:
شما دو تا بحث جدا را دارید با هم جلو میبرید، یکی اینکه سلیقه عموم در مورد محصولات فرهنگی افت کرده و در حوزههایی مثل خبرنگاری حرفهای پسرفت داشتهایم و یکی دیگر اینکه اینترنت کیفیت زندگی انسانها را پایین آورده است. در هر دو مورد، نظر من بر خلاف نظر شما است.
در مورد اینکه آیا واقعا این پیشرفتها زندگی انسان را تسهیل کرده یا نه؟ خوب باید در مورد دو معنی با هم صحبت کنیم تا بعد ببینیم منظور چیست؟ یکی اینکه پیشرفت چیست و دیگر اینکه تسهیل چیست؟ یعنی تعریف از کیفیت زندگی چیست که بعد بتوانیم کمیت آن تعریف را بسنجیم و از عبارتی مثل تسهیل استفاده کنیم.
برای شروع، برای هیچکدام از این دو معنی تعریف جهانی وجود ندارد؛ یعنی هیچ لزومی ندارد که تعریف من و شما از پیشرفت یا کیفیت زندگی با تعریف دیگری یکی باشد و اصلا ذات این معنی هم همینطور است.
برای من شاید برق و تلویزیون و اینترنت و ماهواره و ۵G پیشرفت باشد، ولی برای مثال برای یک نپالی اینطور نیست. از دید او، پیشرفت شناخت بهتر درون و دریافت درک بیشتر از هستی است. برای ما عجیب است؟ درست، ولی برای او هم این همه تلاش ما برای پیشبرد تکنولوژی عجیب است. تنها حالتی که در آن پیشرفت یک معنی ثابت دارد، وقتی است که فکر کنیم حقیقت مطلق علم است ولی خوب تقریبا همه فیلسوفان علم معاصر در این نکته همعقیدهاند که علم فقط یکی از راههای شناخت دنیا است و تنها نقطه قوت و علت موفقیتش این است که عده خیلی خوبی از نوع بشر، بر سر قراردادها و تعاریف اولیه آن باهم به توافق رسیدهاند و دستهجمعی کاری بزرگ برای جلوبردن تفکر مبتنی بر آن توافق کردهاند و میکنند. میشد که دنیا را بینهایت جور دیگر هم با همین دقت و کیفیت شناخت و توضیح داد، اگر همه ما سر شیوهای متفاوت از «روش علمی» توافق میکردیم.
حالا ممکن است سوال پیش آید که در این دیدگاه چطور میشود به حقیقت مطلق رسید، که خوب عده خوبی از فلاسفه علم قرن حاضر، به سرکردگی ویتگنشتاین، تنها حقیقت مطلق را منطق میدانند که همه زبانهای بشری به یک شیوه استفاده از آن را ممکن میسازند؛ یعنی علت وجود منطق که بین همه انواع بشر یکسان است، زبان است ولی مستقل از زبان، منطق همیشه یک سازوکار دارد.
کارل پوپر این ایده را در «منطق اکتشافات علمی» کامل توضیح میدهد و خیلی بهروزتر و دقیقتر این مفهوم هم در کتاب «ساختار انقلابهای علمی» نوشته توماس کوهن توضیح داده شده است که سه ترجمه فارسی (آرام، زیباکلام، طاهری) هم دارد.
صحبت در مورد کیفیت زندگی و چرایی مفید بودن اینترنت را هم به ادامه این بحث موکول میکنم. اول ببینیم در این موارد نظر شما چیست تا بعد.
شمیرانی:
ببینید، در مورد خدمات و لطمات اینترنت که اول یک چیز را باید روشن کنم: اگر یک زمانی اینترنت معادل گوگل محسوب میشد، الان اینترنت به نوعی معادل شبکههای اجتماعی محسوب میشود و حتی در خود آمریکا هم بحثها و نگرانیهای خیلی جدی در مورد آینده همهچیز از دموکراسی گرفته تا معادلات اقتصادی و اجتماعی را دربر میگیرد و یکی از دلایل این نگرانی هم این است که با وضعیتی که در پیش است این گوگل و اپل و فیسبوک و آمازون هستند که به نوعی دارند آینده همهچیز را تعیین میکنند و الان نگرانی و سوال این است که باید با تجمیع این حجم عظیم از قدرت و امکانات دست اینها چه کرد و اصلا میشود کاری کرد یا نه؟
در مورد اینکه این غولها که امروز اینترنت معادل آنها شده، چه کارها و اثرات مخرب و مفیدی میتوانند داشته باشند، خوب قطعا میشود ساعتها و روزها بحث و گفتوگو کرد و فکت و فیگور آورد که برای خود من قطعا جذاب است، چون به نوعی در حال یک گذار انقلابی هستیم که از قضا هیچکس هم بهدرستی نمیداند از کجا سر در خواهیم آورد.
رنجبر:
خوب اینکه پاسخش خیلی ساده است، این یک بخش جدانشدنی از تغییر جامعه بشری و حرکت است. فکر میکنید وقتی الکتریسیته اختراع شد، مقاومت نبود؟ اتفاقا مقدار زیادی نگرانی اینچنینی هم بود. **جامعه بشری اول چیزی درست میکند، بعد آن را گسترش میدهد، مشکلاتش را درک میکند، سپس آن چیز یا خودش را تغییر میدهد که با آن مشکلات مقابله کند. اگر سازوکار دموکراسی ایراد دارد و میشود بهآن نفوذ و از آن سوءاستفاده کرد، خوب بنشینیم دموکراسی را اصلاح کنیم، **چون اگر اینترنت نبود هم ممکن بود از همین سوراخ ولی به شیوه دیگری گزیده شویم، پس بهتر است فکری به حال ریشه مشکل بکنیم و ابزار را بهانه نکنیم.
شمیرانی:
**چیزی که من میدانم این است که غولهای راهبر اینترنت، فعلا در فازی هستند که همچون سیاهچاله دارند تلاش میکنند تا به هر قیمت ممکن هر آنچه میتوانند به درون خود بکشند، اما اینکه فاز بعدی چیست و آیا حجم عظیم داده و کاربر، حتی توسط خود این سیاهچالهها قابل کنترل باشند را فکر نکنم کسی بتواند پاسخ دقیقی بدهد.**
رنجبر:
خوب من نکتهام این است که اگر این تغییر نبود، تغییر دیگری بشریت را درگیر میکرد. مگر اینکه دستهجمعی تصمیم بگیریم که حرکتی نکنیم و به همین وضعی که هست رضایت بدهیم، چطور میشود تغییر کرد و هیچ تاثیری نداشت؟ تکامل در هر سطحی یک چرخه است و پیشرفت رو به تکامل هم هزینهاش کشف مشکلات و تغییر و اصلاح برای رفع و رجوع مشکلات است و نه دوری از تغییر.
شمیرانی:
مشکل اینجا است که این وسیلهها دیگر صرفا حکم یک جاده و خیابان بیجان را ندارند و به مرور زمان اصولا جایی برای ابزارهای سابق اصلاح و اعمال نفوذ باقی نمیگذارند و همین باعث بروز چالشهای بعضا بیپاسخ و لاینحل شده و میشود. برای مثال، کسی میتواند آینده دقیق رمزارزها را روشن و تضمین کند؟
**حرف من این است که ما در یک سرازیری قرار گرفتهایم که هیچ نقشه راه مشخصی هم ندارد، فقط داریم با شتاب زیاد میرویم، اینکه ته آن به چه میخواهیم برسیم، بیپاسخ است و خوب این موضوعی نگرانکننده است.**
رنجبر:
چون آن کسی که دارد پیشرفت میکند با من یا شما یا هیچکس دیگری چک نمیکند و تنها محدودیتش منابع است. یک مثال زنده بزنم، یک دسته بزرگ پرنده را تماشا کنید، هیچ رهبری ندارند، با یکدیگر حرف نمیزنند و فقط هر پرنده با پرندههای اطرافش یک فاصلهای را حفظ میکند. این دسته پرنده، بدون اینکه به هم بخورند یا همه با هم سقوط کنند پرواز میکنند و قسمتهای مختلف آسمان را کشف میکنند. آیا اگر یک پرنده احساس نگرانی کند داستان تغییر میکند؟ خیر. تصمیمگیری و جهتدهی حرکت بشر، بر عهده همه ما است و هیچ رهبر شخصی ندارد. یک سیستم کاملا غیر متمرکز.
**نمونه خیلی خوبش ساخت بمب اتمی، خوب وقتی علم فیزیک هستهای، برای درک بیشتر دنیا، پیشرفت میکند گریزی نیست که یک نفر هم از آن برای ساخت سلاحهای کشتار جمعی استفاده میکند، اگر آن زمان آمریکا و آلمان و روسیه دنبالش نمیرفتند، چند سال بعد یکی دیگر میرفت و امروز یکی دیگر میرفت.** طبیعی است که با پیشرفت فیزیک، این مشکل ایجاد شود، بعد بشر به فکر بیفتد که باید این مساله را حل کرد، بعد جنگ سرد ابعاد موضوع را به جامعه بزرگتر بشری نشان دهد و بعد به NPT و اینها برسیم و حالا هم مشکلات آن مدل قرارداد را درک کنیم. آیا باید رشد فیزیک را متوقف میکردیم؟ آیا اگر فیزیک رشد میکرد، امکانش را داشتیم که بهصورت جهانی ساخت اسلحه هستهای را متوقف کنیم؟ در نتیجه، درستترین کار و البته تنها راه ممکن، قبول تغییر و تلاش برای درک بهتر تغییر، اثرات نامطلوب آن و کنترل آن است.
شمیرانی:
**شما روزی را تصور کنید که این بمب اتمی دست دیوانگان بیفتد، به نظر شما آن موقع هیچکدام از توافقات و کارکردهای بینالمللی قادر به گرهگشایی و نجات بشر خواهد بود؟**
رنجبر:
خوب بستگی به اندازه دیدگاه شما دارد. شاید آن اتفاق هم باید بیفتد تا نسل بعدی بشر (اگر چیزی زندهبماند) یا سری بعدی موجوداتی که درکی مشابه ما از دنیا دارند، بفهمند که آن مسیر را نباید بروند ولی** امروز، اینکه یک نفر یا یک گروه با قدرت بگوید که پیشرفت فیزیک هستهای بد است چون برای ما خطرناک است دقیقا بهاندازه همان دیوانهای که ممکن است با بمب جهان را از بین ببرد ترسناک است. هیچکسی صلاح همه را نمیداند و فقط جمع است که صلاح جمع را میداند.**
شمیرانی:
باز یک سوال دیگر میکنم. به نظر شما اگر روزی یک داعش مجازی شکل بگیرد، به کدام یک از کنوانسیونهای بینالمللی اهمیت میدهد و دنیا چطور میتواند آسیبی که یک روز تنها در یک منطقه میتوانست دایره تاثیرش باشد را در سطح جهانی مهار و کنترل کند.
رنجبر:
**دقیقا، اینترنت یک آزمایش بزرگ بشری برای تصمیمگیری Decentralised و غیرمتمرکز است که بهاحتمال زیاد معادلات زیادی را بر هم خواهد زد.**
شمیرانی:
بسیار خوب پس تایید میکنید که این تیپ نگرانیها چندان هم غیرمحتمل و دور از ذهن نیست و میتواند بقای بشریت را هم تهدید کند.
**من تصور نمیکنم که حتی خود مالکان گوگل و فیسبوک و اپل و آمازون هم تصویر دقیقی از آینده داشته باشند.**
رنجبر:
من از شما میپرسم، اگر خانه من در ندارد، آیا میتوانم انتظار داشته باشم که هرگز، در شهری که امروز به شهروندانش اعتماد دارم، دزد پیدا نمیشود؟ اگر سازوکار امنیتی جوامع این سوراخ را دارد که یک عده میتوانند بهآن نفوذ کنند، خوب مشکل از جامعه است، **اتفاقا داعش خیلی مثال خوبی است چون داعش جزو معدود سازمانهایی است که مدیریت decentralised را به صورت خوبی درک و عملی کرده است و مدل پیشرفته سازماندهی سلولی است که القاعده استفاده میکرد. حالا جامعه بشری اگر مدل غیرمتمرکز را درک نکند، آیا محکوم به نابودی نیست؟**
مثال دسته پرندگان را بهیاد بیاورید، هیچکسی تصویری از آینده ندارد، چون یک سیستم تصمیمگیری غیرمتمرکز است. رهبری نداریم، **ایننیست که گوگل آینده اینترنت یا تکنولوژی یا بشریت را تعیین کند. گوگل هم یک پرنده است، حالا شاید بزرگتر. ممکن است فردا از چین یا هند کسی پیدا شود که برای چند وقتی هم او به دسته پرنده جهت بدهد.**
شمیرانی:
پس شما حرف من را تایید میکنید که هیچکس نمیداند ما داریم کجا میرویم و حرف و نگرانی هم همینجاست. از طرفی چون یک رقابت جدید و بدون امکان تعیین هیچ قانون و ضابطه بینالمللی در دنیا شکل گرفته است، هر روز ممکن است با تلاطمات بیشتر و جدیدتری روبهرو بشویم.
لذا نه من میتوانم مثل شما خوشبین باشم که بله بگذاریم همهچیز رها باشد، اگرچه شاید بشر بهای این تغییرات غیرقابل مهار را با بقای خودش بدهد، **نه شما میتوانید بگویید که امثال من به شکل کامل باید بدبینی خودشان را کنار بگذارند و مثل یک تماشاچی فقط ناظر بر فیلمی باشند که بر پرده سینما به شکل همزمان هم در حال ساخت و هم در حال پخش هست و کسی نه میداند کارگردان و تهیهکنندهاش کیست نه میداند آخرش چه میشود؟**
رنجبر:
خوب، مساله خوشبینی یا بدبینی نیست، نگرانی هم نهتنها خوب است، بلکه لازمه تغییر و اصلاح است ولی ابزار کنترل نگرانی در یک سیستم غیرمتمرکز، محدود کردن، حذف کردن یا از بینبردن ایدههای جدید یا راهی برای بهزور زندهنگهداشتن ایدههای کهنه و ناکارآمد نیست، بلکه ارایه یک ایده جدید است، بدون دخالت به حریم ایدههای موجود.
شمیرانی:
نکته اول اینکه اصلا حرف من بر فیلتر و بگیر و ببند نیست، حرف من این است که اصلا چیزی که نمیدانم چیست و شما اسمش را پیشرفت میگذارید که نمیشود هم جلویش را گرفت و متوقف کرد، پیشرفت به سمت صلاح بشریت است یا نابودی او؟ حرف من این است وگرنه **هیچ عقل سلیمی مخالف پیشرفت نیست، اما سوال این است که پیشرفت به کجا؟**
رنجبر:
خوب تمام بحث من هم همین است که این «صلاح بشریت» که برای شما روشن و شفاف است و یک معنی خاص میدهد، برای میلیونها یا میلیاردها انسان دیگر معنیهای دیگری دارد و یا بیمعنی است و قابل تعریف نیست.
چطور انتظار دارید تعریف شما، راهگشای زندگی همه انسانهای دنیا باشد؟
اصولا چیزی بهاسم Global Public Interest وجود ندارد، اتفاقا یک مشکلی که در ICANN هم داریم این است که قوانین اصولی ICANN به این Global Public Interest اشاره میکند، ولی تعریفی از آن ارایه نمیدهد و هیچکس هم نمیتواند تعریف جامعی که قابل قبول برای همه باشد از این مفهوم ارایه بدهد، چون وجود ندارد.
شمیرانی:
به نظر من منظور از صلاح بشریت، یعنی شرایطی که همه بتوانند به اندازه خواست و آرزوهایشان و در صلح و آرامش پیشرفت و زندگی کنند. نه اینکه ما همه افکار و باورها و فرهنگها را الزاما در چارچوبی قرار دهیم که هیچکس کنترل و راه فراری از آن نداشته باشد.
رنجبر:
خوب اینکه یک loop و تعریف حلقوی است که از نظر منطقی فاقد ارزش است. شما برای تعریف صلاح، به پیشرفت ارجاع میدهید و برای پیشرفت، به صلاح. این تعریف محسوب نمیشود.
شمیرانی:
منظورم از پیشرفت یعنی رسیدن به خواستههای هر جامعه منطبق با توانایی، شرایط، باورها و نیازهای خاص آن جامعه است، بله پیشرفت در یک خانواده فقیر هندی شاید داشتن توالت درون خانهاش باشد و یک جای دیگر خرید هواپیمای شخصی.
بحث من ایدئولوژیک نیست، **حرف من این است که چارچوبهایی نامرئی در حال تحمیل شدن به دنیا است که اصلا ابعادش معلوم نیست و میتواند هر لحظه به یک بیگبنگ ختم شود.**
رنجبر:
درست، برای یک خانواده هم شاید نداشتن وسایل زیادی پیشرفت حساب شود و در یکجا هم عبادت و اخلاص و خداپرستی. در همین راستا، در یک خانواده و اجتماع هم گسترش اینترنت پیشرفت حساب میشود. حالا **این معادله را چطور حل میکنید؟ جلوی آن اینترنتیها را بگیریم، چون به آن دیگران «گزینه» میدهند که انتخابهای دیگری بکنند؟ چون بهخانواده مذهبی، گزینه گناه کردن میدهد؟**
شمیرانی:
ببینید، با منطقی که شما مطرح میکنید، یکی هم میتواند بگوید هیچکس نمیتواند و نباید جلوی تولید و عرضه مواد مخدر را بگیرد، چون خیلیها در دنیا مصرفکننده آن هستند و من هم پول خوبی میتوانم از این راه به دست بیاورم.
آیا ما باید بپذیریم و بگوییم بفرمایید؟ حالا این مواد مخدر را شما معادل اینترنت که به نظر ظاهری بهمراتب جاذبتر و مفیدتر اما باطنی بهمراتب نامعلوم و چهبسا مخربتر دارد را جایگزین کنید و به این سوال پاسخ بدهید.
رنجبر:
درست، مواد مخدر هم مثال بسیار خوبی است. همانطور که بالا نوشتم، خواسته اکثریت مردم جامعه و همچنین احترام به آزادی فردی و حقوق مالکیت شخصی راهگشای عمومی است؛ یعنی تا شما به این حقوق دیگران احترام بگذارید و تجاوز نکنید، مشکلی نیست. مساله مواد مخدر چیست؟ انسانها تصمیمگرفتهاند با تشکیل جامعه در شهر یا روستا با هم زندگی مسالمتآمیز داشته باشند و دریافت مقداری از خدمات را هم با هم شراکتی انجام دهند. حالا یک مادهای هست که امکان ارایه آن خدمات مشترک را از شهروند میگیرد و هزینههای اضافه درمانی و نگهداری هم به جامعه اضافه میکند. جامعه چه میکند؟ آن را ممنوع میکند. درست مثل اینکه یک همسایه در مجتمع آپارتمانی شارژ پرداخت نکند و از آسانسور و برق مشاع هم استفاده چندبرابری کند! جامعه یا اخراجش میکند یا شرایط را برای رسیدن به این نقطه سخت و مشکل میکند. همان جامعه هم در مورد سیگار، با اینکه بسیاری از این مشکلات را دارد، تصمیم میگیرد که مجوزش را بدهد. در مورد ماریجوانا هم بعد از در نظر گرفتن تجربیات به این میرسد که شاید آزاد بودنش ضرر کمتری از ممنوعیتش داشته باشد. یعنی چیزی از آسمان نیامده و تصمیم اکثریت جامعه است.
**یعنی عقل جمع بشر برای اداره امورش کافی است و خودش میتواند یاد بگیرد که بهترین چیست و با آزمایش و خطا، هر راز این تعریف بهترین را دقیق و دقیقتر میکند. **
شمیرانی:
شما به نوعی حرف من را تایید میکنید، منتها از سمت دیگر ماجرا. شما میگویید بگذاریم خود انسانها انتخاب کنند چه چیز بد است و چهچیز خوب و بعد تصمیم بگیرند، اما من از سمت دیگری به این ماجرا نگاه میکنم و میگویم در مورد چیزی (اینترنت) که هنوز به درستی نمیدانیم خوب است یا بد، باید با اندکی تامل و احتیاط جلو رفت تا به این ترتیب تا حد ممکن امکان جلوگیری از عواقب احتمالی را داشته باشیم، آنهم قبل از اینکه امکان کنترل عواقبش بهطور کل از ما سلب شود.
**حرف من این است که نمیشود و نباید آینده بشریت را دست هیتلرهای زمانه (فیسبوک، گوگل، اپل و …) سپرد تا به بلندپروازیهای دیوانهوار، نامحدود و بدون نقشه راه ادامه دهند و دنیا را به آزمایشگاه و محل جنگ و تاخت و تاز خودشان تبدیل کنند که در نهایت، بهای این دیوانگی فناورانه را نه آنها که مردم دنیا باید بپردازند.**
مشکل اینجا است که اصلا معلوم نیست کی به کیست و هر روز صبح که بیدار میشویم باید شاهد ظهور یک امپراتوری سایبری جدید باشیم که بشر را از سمتی به سمت دیگر میبرد و همین است که کار را پیچیدهتر و نگرانکنندهتر میکند.
رنجبر:
**اگر عملی به این تامل و احتیاط نگاه کنید، اگر فرض محال بگیریم که ممکن باشد (چون ۱- خودش تعریف واحدی ندارد که همه روی آن توافق داشته باشند، ۲- پیشرفت غیرمتمرکز است و ۳- شانس هم در پیشرفت علم نقش مهمی دارد و قابل جلوگیری نیست) باز هم تنها کاری که میکند بهتاخیر انداختن مشکلات احتمالی است و بس. **همان مثال برق را درنظر بگیرید، یا پیشرفت فیزیک و ساخت بمب اتم، فرض کنیم بشر با احتیاط فیزیک را جلو میبرد، بههر حال، اگر ۷۰ سال پیش نه، امروز به آن نقطه میرسید چون حقایق فیزیکی در دنیا وجود دارند و نمود خارجی دارند. بعد از رسیدن به آن نقطه هم اگر آمریکا نه، یک کشور دیگر، بمب اتم را اختراع میکرد؛ یعنی گریزی از پیشرفت نیست و احتیاط هم راهگشا نیست.
شمیرانی:
برداشت من از فرمایش شما این است که پس باید تسلیم و دستبسته نشست و تماشاچی فیلمی بود که به دست کارگردانهای متغیر، همزمان در حال ساخت و پخش است و در انتها هم هر چه میخواهد بشود، بشود. (هرچند فارغ از مخالفت یا موافقت من و شما این اتفاق در عمل در حال رخدادن هست!)
رنجبر:
خیر، اتفاقا من میگویم ما هم باید بازی کنیم و هرکدام هم داریم تلاشمان را میکنیم. **تنها قانون بازی این است که بهجای اینکه به فکر محدود کردن و بستن و کنترل یا تلاش برای احیای ایدههای مرده باشیم، ایدهها و فکرهای جدید ایجاد کنیم؛ ایدههایی که به ایدههای دیگر تجاوز نمیکند.** همانطور که در مورد حقوق مالکیت شخصی و حریم خصوصی میکنیم؛ یعنی اینها را فرض میگیریم و اطراف آن کار میکنیم. پس بهجای اینکه بگوییم اوبر، اینترنت یا تلفن یا برق یا موبایل مضر است و باید کنترل شود یا در موردش احتیاط شود، راهی پیدا کنیم که یا با استفاده از خود اینها و یا بدون توجه به آنها کیفیت زندگی همنوعانی را که تعریف مشابهی از پیشرفت وکیفیت زندگی با ما دارند ارتقا دهیم.
شمیرانی:
حرف شما روی کاغذ منطقی و درست است، اما در عمل واقعا باور دارید که دنیا (گردانندگان پلتفرمهای جهانی) هم بر اساس اخلاقیات و رعایت حقوق مالکیت دیگران و حریم خصوصی پیش میروند یا همچون سیلی ویرانگر از روی کشورهای دنیا در حال عبور هستند؟
وانگهی چه تضمینی وجود دارد که در صورت اتخاذ تدابیر مثبتی از سوی کشورهایی همچون ما، آنها زیر میز نزده و قواعد بازی را عوض نکنند؟
رنجبر:
حتما تعداد زیادی از آنها اینطور نیستند، برای همین هم بر شهروند جامعه مدنی است که سازوکارهایی ایجاد و اجرا کند که بدون اتکا به نیت فرد، نتیجه مطلوب جمع را بدهد.
ارسال یک نظر