رفیق، رئیس، قدرت ۱۳۹۳, اردیبهشت ۸
اولین کلید را که فشار دهید واژهها از زیر انگشتانتان میگریزند. مانند آن است که نویسنده سوناتی باشید ولی دیگر صدای سازها را درون ذهنتان نشنوید. شاسی اول پیانو فشرده شده ولی صدایش در فضا معلق مانده است. چرا نمیشود درباره سعیدی به راحتی نوشت؟ نزدیک به یک دهه پیش در اولین رویارویی چهره به چهره سعیدی نایینی مدیر ژولیدهموی و خمارچشمی بود که تنها چند ماه از ریاستش بر سازمان میگذشت و با بارانی سیاه بلند و ریش چندروزهاش علینقی خاموشی، سلطان اتاق بازرگانی ایران را به هماورد میطلبید. انقلابی خستهای بود که ادبیاتش سه دهه بر جای مانده بود. چند ماه بعد گزارش تیز و تندی درباره رویاروییاش با دبیر وقت او را واداشت تمام قامت نشریه آن زمان ما را [...]