چگونگی ظهور و بروز احمدی نژاد در سیاست و سرانجام وی در آخرین روز کار دولت یازدهم، آینده روابط ایران و غرب در دوره ریاست جمهوری روحانی و تکلیف کابینه وی یک روز پیش از معرفی احتمالی به مجلس مهمترین مطالب روزنامههای امروز کشور است.
چگونگی ظهور و بروز احمدی نژاد در سیاست و سرانجام وی در آخرین روز کار دولت یازدهم، آینده روابط ایران و غرب در دوره ریاست جمهوری روحانی و تکلیف کابینه وی یک روز پیش از معرفی احتمالی به مجلس مهمترین مطالب روزنامههای امروز کشور است.دیگر تمام شدامروز روزنامههای اصلاحطلب بیش از این که به آمدن روحانی پرداخته باشند، به بررسی رفتن احمدینژاد اشاره کردهاند. اعتماد در بخشی از «گزارشی از چگونگی ظهور و بروز احمدینژاد در سیاست و افول او» نوشته است: در واقع او متوجه این مهم شد که این مرحله آخر است و اگر در راهی که اکنون در پایان آن قرار گرفته بیاحتیاط گامی بردارد ممکن است به انتحار سیاسی او منجر شود که برای همیشه احمدینژاد و نزدیکانش از صحنه سیاسی کشور حذف شوند. برای همین مدتی نه چندان طولانی است که او راه و روش خود را تغییر داده است: نسبت به عدم احراز صلاحیت مشایی نه واکنش تندی از او سر میزند و نه اظهارنظری جنجالی بیان میکند. در آخرین گزارش از دولت خود اگرچه همچنان بر موفقیتهای بیشمارش تأکید میکند ـ که البته در هر حوزهای به لحاظ کارشناسی اما و اگرهای فراوانی در آن هست ـ اما بر خلاف رویه گذشتهاش میگوید که تأکید بر موفقیتهای خود، نفی «خدمات ارزشمند دولتهای گذشته» نیست. اینها در کنار موارد دیگری از این دست که وجه تمایز احمدینژاد سال ۹۲ نسبت به گذشتهاش است نشان دهنده دو مسأله میتواند باشد: اول اینکه او برای آینده خود برنامه دارد و بنا ندارد که با پایان یافتن دوره ریاست جمهوریاش، عطای سیاست را به لقای آن ببخشد و با آن خداحافظی کند. دوم این که به برکت محرومیت وی از حمایتهایی که در گذشته از آنها برخوردار بوده، اکنون با الفبای سیاست آشنا شده و با توان و نیروی ضعیفی که برایش باقی مانده در تلاش و تقلاست تا بتواند به نحوی از انحا به حیات سیاسی خود ادامه دهد. اعتماد از زبان سعید لیلاز به درسهای دوران احمدینژاد پرداخته و نوشته است: احتمالا بزرگترین درس دوران ریاست جمهوری احمدینژاد تجربیات هزار بار تکرار شده اقتصادی او با نتایجی که هر یک از ما به سادگی قادر به پیش بینی و تشخیص آن بودیم، بلکه عبرت آموزی از رفتار حامیان اوست که در نهایت فرصت طلبی هم شریک کامیابیهای او در تضییع منابع اقتصاد ایران بودند و هم اکنون، در صف نخست منتقدان او ایستادهاند. اگر نیاموزیم که همین حالاو بیهیچ مصلحت اندیشی این گرایش سه هزار ساله جامعه ایران را بشناسیم و افشا کنیم، حتما به تکرار تجربه آن، گیریم در شکلی دیگر اما نه الزاما کمتر ناخوشایند ناگزیر خواهیم بود. اعتماد در مطلبی دیگر از مطالب فراوان خود درباره رفتن احمدینژاد نوشته است: او رییس جمهوری بود که نسل اول را کنار زده بود. او با خود رسالتی را آورد که در آن احساس میکرد فضیلتهای خاموش شده انقلاب را احیا میکند. محمود احمدینژاد با تصویری متفاوت از آیین کشورداری به پاستور رفت. او خود را در موقعیتی فرض کرد که مأمور است تا مسیر منحرف را اصلاح کند. در سیاست داخلی خود را به دامان سلوک و سیره توده گرایان آویخت. توسعه را دایما با ترجیح بند عدالت تکرار کرد. سعی کرد هم امیرکبیر باشد هم مصدق هم دوست داشت رجایی نامیده شود هم هاشمی رفسنجانی. هم خاتمی بودوهم… ناپسند نمیدانست که به تمام شهرها سرک بکشد. وعده بدهد. اعتبار مالی امضا کند. از قانون تفسیر دلبخواه خود ارائه کند. حوزه اقتصاد خصوصی را دولتی کند. دنبال افزایش محبویت کاریزماتیک خود باشد. لباس مردم عامی و قشرهای پایین جامعه را بپوشد. سفر استانی را در سه دور تکرار کند و در راند آخر بیتوضیح آن را قطع کند. در جمع مردم حاضر شود و عامیانه بپرسد انرژی هستهای میخواهید یاخیر؟ در باب گرانی از مغازه محل خود قیمت بیاورد/ از مردم بپرسد که میخواهید این نقطه از فلان شهر به شهر شما ملحق شود؟ آیا از مسئولان خود راضی هستید یا که وقتی مردم بگویند نه، همان جا آنها را عزل کند. فلان فیلم سینمایی را بدون روال قانونی تأیید یا رد کند، از وزیرش انتقاد کند که چرا آن روزنامه را توقیف کردی؟ در تلویزیون بنشیند و همگان را نقد کند. او با اقداما تش اهمیت و جایگاه ریاست جمهوری را به همگان گوشزد کرد. او نگفت تدارکاتچی است، او وزیر را خود انتخاب کرد و خود نخواست عزل کرد. وزیر را در سفر خارجی عزل کند. تنها وزیر زن کابینه را به خاطر یک معاون برکنار کند. خانهنشینی کند و بعد بگوید مرخصی بوده است. سازمان مهم برنامه را منحل کند. او وقتی به مجلس نیاز داشت به آن احترام گذاشت و وقتی خود را فراتر یافت، آن را ندید. در مجلس فیلم نشان داد و در برابر انظار مقابل رییس مجلس ایستاد. هرگاه خواست به مجمع تشخیص مصلحت رفت و هرگاه نخواست نرفت. از اینکه با قوه قضاییه چالش کند نهراسید. قانون را تفسیر کند، مرخصی بگیرد با یار نزدیکش در ستاد انتخابات حاضر شود. در سیاست خارجی هم همین گونه نظر دارد. یک سال از هشت سال ریاست جمهوری را در سفر خارجی باشد. هر ساله به نیورک برو
د. به کوبا و ونزوئلا و بولیوی نظر داشت. پیام او این بود که انقلابیون جهان متحد شوید. برای بوش و اوباما و پاپ نامه نوشت، بر جنازه چاوز بوسه زد. محمود احمدینژاد پیشوای گریز از مفاهیم مدرن هم بود، در ادبیات او واژگانی چون دمکراسی، تحزب، آزادی جایی ندارد. چنین است که او دمکراسی را تهوع آور میخواند. ابایی ندارد در دولتش دانشگاهیان ستاره دار شوند و دانشجویان منتقد و استادان معترض اخراج. مطبوعات وابسته خوانده و نهادهای مدنی به هیچ انگارده شوند. نامی از جمهوری اسلامی نبرد و تا مدتها دولت اسلامی را بر زبان جاری کند. تاریخ سیاست ایران زمین باردیگر ساعت ۱۷ امروز رقم میخورد. آمدن و رفتن احمدینژاد برای ایران زمین دیگر قصهای تاریخی شد. محمود احمدینژاد با تمام عملکردهای خوب و بدش به تاریخ میپیوندد. چه خوب چه بد چه بخواهیم و چه نخواهیم شاد باشیم یا اندوهگین، امروز احمدینژاد را باید بدرقه کنیم. اما قضاوت درباره او هشت سال ریاست جمهوریاش را به تاریخ بسپاریم که تاریخ قاضی خوبی است. از میان حامیان احمدینژاد هم جوانفکر در گفتوگو با اعتماد، سخنان جالبی بر زبان آورده است. به باور جوانفکر، اصولگرایان در انتخابات اخیر از اصلاح طلبان شکست خوردند که البته به زعم او، شکست اصولگرایان به معنای شکست جریان دولت نیست. جوانفکر با تأکید بر این که استفاده از واژه «جریان» را برای تیم احمدینژاد نمیپسندد، ولی درباره انتخابات با اشاره به رد صلاحیت مشایی در آن میگوید: «من نسبت شکست دادن به دولت آقای احمدینژاد را نمیپذیرم. مگر ما در چه رقابتی شرکت داشتهایم که حالابگوییم شکست خوردهایم». جوانفکر در بخش دیگری از اظهاراتش با اشاره به حمایت اشخاصی همچون آیتالله مصباح یزدی در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری پیشین میگوید که این مسأله تاثیر چندانی در به ریاست جمهوری رسیدن احمدینژاد نداشته است: «اگر طیف آیتالله مصباح یزدی در جامعه وزنی دارند و تعیین کنندهای در انتخابات هستند، خب در انتخابات اخیر هم این طیف از آقای جلیلی حمایت کردند. پس چرا آقای جلیلی نتوانست رای بیاورد؟» جوانفکر در بخش دیگری از گفتوگوی خود با «اعتماد» با ابراز ناخرسندی از مسأله عدم احراز صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی در انتخابات ریاست جمهوری گفت: «رییس جمهور از یک نفر حمایت کرد تا مردم این امکان را داشته باشند درباره ادامه دولت فعلی هم اظهارنظر کنند. خوب بود ایشان هم صلاحیتش تأیید میشد و نتیجه رقابت همه چیز را معلوم میکرد. همانطور که صلاحیت آقای قالیباف در همان شب قبل از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها توسط شورای نگهبان، تأیید شد». او درباره سکوت احمدینژاد نسبت به رد صلاحیت مشایی گفت: «آقای احمدینژاد سکوت کردند و سکوت هم خودش به هر حال یک موضع است. اما اینکه شما فکر کنید با رد صلاحیت آقای مشایی، گفتمان آقای دکتر احمدینژاد حذف شده است به گمان من تصور باطلی است و این جریان در جامعه و بین مردم زنده خواهد ماند که در یک موقعیت و شرایط دیگری احتمال اینکه دوباره بتواند بروز و ظهور پیدا کند وجود دارد». سهمخواهی و هشدار از دو طرف به روحانیابتکار در پاسخ به این پرسش که «آیا ناطق نوری در کنار روحانی مینشیند؟» نوشته است: حجت الاسلام علی اکبرناطق نوری که در چندسال اخیر همواره موضع سکوت انتقادی در برابر اتفاقات سیاسی کشور از خود نشان داده بود، در چند هفته گذشته به این انزوا پایان داد و بیش از گذشته در مجامع عمومی حضور پیداکرده و درباره مسائل کشور به اظهار نظر میپردازد. رئیس بازرسی دفتر مقام معظم رهبری که شاید در مهمترین اظهارنظر خود در صبح روز انتخابات ۲۴ خرداد هنگام حضور در پای صندوق رأی گفته بود که پیروز انتخابات در مرحله اول مشخص خواهد شد، در شبهای احیا در حرم امام خمینی و همچنین در جمع مردم یزد نسبت به برخی از مسائل کشور واکنش نشان داد. از چندی پیش نیز زمزمه حضور وی در کنار دکتر حسن روحانی دردولت یازدهم در کسوت وزارت و مشاورت به گوش میرسید. موضوعی که در روزهای گذشته قویتر از قبل نیز مطرح شد، مشاورت عالی او در دولت روحانی بوده است. ناطق نوری روز گذشته در حاشیه راهپیمایی روز قدس به این گمانه زنیها واکنش نشان داد و البته نه آن را رد کرد و نه تایید. این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره خبر انتصابش به عنوان مشاور عالی رئیس جمهور یازدهم گفت: هنوز درباره انتصابم به عنوان مشاور عالی روحانی تصممی گرفته نشده است. آرمان روزنامه نزدیک به هاشمی رفسنجانی، از نشست بزرگان در منزل آیتالله خبر داده و نوشته است: سه شنبه شب منزل آیتالله هاشمی رفسنجانی چه خبر بود؟ شاید مهمترین جلسه روزهای اخیر، سهشنبه در منزل رئیس مجمع تشخیص مصلحت برگزار شد؛ جلسهای که بزرگان به دور هم نشستند و برای آینده برنامه ریزی کردند البته احتمالاً برای آیندهای نزدیک که روز تحلیف یازدهمین رئیس جمهور نتایج آن مشخص خواهد شد. بزرگانی روز سهشنبه در منزل آیتالله بودند که شاید کمتر پیش آمده بود که اینچنین به دور هم بنشینند و گفتوگو کنند. در این روز حسن روحانی، رئیس جمهور منتخب در ادامه جلسات خود با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، برای انجام مشورتهای نهایی به منزل ایشان رفته بود. در این زمان آیت
الله هاشمی رفسنجانی به روحانی اظهار میکند که آقایان خاتمی و سید حسن خمینی نقطه نظراتی درباره کابینه دارند و سپس خاتمی و سید حسن خمینی با حضور در منزل هاشمی به بیان دیدگاههای خود درباره برخی افراد میپردازند. حجت الاسلام روحانی نیز که گفته میشود این روزها تحت فشار از سوی برخی افراطیون قرار دارد، دلایل خود را بیان کرده و برخی از دلایل رسیدن به فهرست کنونی را با دیگر مهمانان در میان میگذارد. اینکه رایزنیهای خاتمی و سید حسن چه میزان در تغییر فهرست کابینه موثر بوده، اخبار دقیقی در دست نیست، اما برخی احتمال میدهند منتفی شدن رحمانی فضلی برای وزارت کشور از نتایج این جلسه بوده است. همین روزنامه در مورد ترکیب دولت آینده نوشته است: اخباری که دریافت داشتیم، حاکی از آن بود که دو وزارتخانه کشور و صنعت و معدن و تجارت هنوز تعیین تکلیف نشدهاند و آخرین بحثها پیرامون این دو وزارتخانه کلیدی در جریان است. سکانداری وزارت کشور که میتوان آن را یکی از گرانیگاههای اصلی کابینه دانست و بیگمان در رویکرد سیاسی کابینه نقش بسزایی خواهد داشت؛ پس از نام آوری از حجت الاسلام علی یونسی و مطرح شدن نام رحمانی فضلی اکنون در آستانه تنفیذ به دریادار علی شمخانی است. در سوی دیگر وزارت صنعت و معدن و تجارت نیز که از ارکان مدیریت اقتصادی کشور است پس از آنکه چندین گزینه برای آن مطرح شد اکنون سخن از مهندس نعمتزاده است و نکته جالب آنکه گویا اسحاق جهانگیری که در تمامی گمانه زنیها نام وی به عنوان معاون اولی قطعی آمده بود خود ابراز تمایل کرده که در این پست به ایفای وظیف بپردازد. با تعیین تکلیف این دو وزارتخانه و قطعی شدن گزینههای آن کابینه یازدهم آماده معرفی به مجلس شورای اسلامی میشود. البته این نکته هم شایان ذکر است که بر خلاف گمانه زنیهای رسانهها هنوز به شکل قطعی ترکیب معاونین رئیس جمهور و همچنین مسئولین نهاد ریاست جمهوری و ریاست دفتر رئیس جمهوری مشخص نشده و اولویت به معرفی اعضای کابینه داده شده است. در پی لیست قطعی اعضای کابینه میآید و این نکته را هم باید خاطر نشان کرد که این افراد اگر اتفاق غیر منتظرهای رخ ندهد به مجلس معرفی خواهند شد: ۱ ـ وزیر اطلاعات: حجت الاسلام علوی ۲ ـ وزیر امور خارجه: محمد جواد ظریف ۳ ـ وزیر نفت: بیژن نامدار زنگنه ۴ ـ وزیر آموزش و پرورش: محمد علی نجفی ۵ ـ وزیر نیرو: حمید چیت چیان ۶ ـ وزیر کشاورزی: محمود حجتی ۷ ـ وزیر راه و مسکن و شهرسازی: عباس احمد آخوندی ۸ ـ وزیر بهداشت: سید حسن قاضیزاده هاشمی ۹ ـ وزیر کار و رفاه اجتماعی: علی ربیعی ۱۰ ـ وزیر علوم: جعفر میلی منفرد ۱۱ ـ وزیر ارتباطات: محمود واعظی ۱۲ ـ وزیر دفاع: حسین دهقان ۱۳ ـ وزیر اقتصاد: علی طبیبیان ۱۴ ـ وزیر ورزش و جوانان: مسعود سلطانی فر ۱۵ ـ وزیر ارشاد: علی جنتی ۱۶ ـ وزیر دادگستری: علی امیری ۱۷ ـ وزیر صنعت و معدن و تجارت: محمد رضا نعمتزاده (قطعی نشده) ۱۸ ـ وزیر کشور: علی شمخانی (قطعی نشده) در خصوص معاونین رئیس جمهور هم گزینهها در حال قطعی شدن هستند و در این میان گماردن محمد باقر نوبخت بر رأس سازمان مدیریت و برنامه ریزی و سیف بر ریاست بانک مرکزی قطعی شده و علی یونسی، مجید انصاری، محمد نهاوندیان، مرتضی بانک و حسین فریدون نیز از زمره چهرههایی هستند که نامشان برای تصدی سمتهای معاونت و نهاد ریاست جمهوری مطرح شده اما هنوز هیچ کدام به قطعیت نرسیده است. بهار در مطلبی که از علاقه طیف فکری نزدیک به خود نسبت به وزارت کشور نشان دارد و با تیتر «وزارت کشور تجربه نمیخواهد؟» آورده است: در فهرست چهرههای احتمالی دولت دکتر روحانی، اسامی سه نفر بهعنوان وزیر کشور جای گرفته است. دو نفر از وزرای دولت هشتم یکنفر فاقد سابقه و تجربه درون دولتی است. آنچه این روزها در گمانهزنیها بیشتر به چشم میخورد، نام رییس دیوان محاسبات برای وزارت کشور است. نگارنده فارغ از توجه به شخصیت هر یک از این سه نفر، به ویژه رییس دیوان محاسبات که او را میشناسد و از شخصیت و سابقه فعالیتهای سیاسیاش در مجلس شورای اسلامی، صداوسیما، شورای عالی امنیت ملی و یوان محاسبات کشور آگاهی دارد، چند جمله خطاب به حضرت حسن روحانی در میان میگذارد و امیدوار است، مشاوران و نزدیکان وی در همین یکیدوروز باقی مانده در معرفی وزیر کشوری که سابقه کار و فعالیت در این وزارتخانه را داشته باشد، اقدام کنند. نمیدانم این چه رسمی است که در عصر جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون، برحسب آنچه بنده در خاطر دارم، به جز یک مورد، هیچ وزیر کشوری، سابقه وزارت کشوری نداشته است. آن یکنفر هم، آقای عبدالله نوری بود که در مرحله دوم وزارتش، تجربه وزارت کشور داشت. این تجربه هم به وزارتش در مرحله اول بازمیگردد. ایشان در دولت اول هاشمیرفسنجانی و بدون هیچ سابقه وزارت کشوری، وزیر این وزارتخانه شد. با این سابقه، وقتی در دور اول دولت خاتمی، وزیر کشور شد، برای اولینبار و آخرینبار، وزارت کشور دارای وزیری شد که تجربه در وزارت مذکور را داشت. معلوم نیست چرا روسای جمهوری فکر میکنند، برای تمامی وزارتخانهها وزیری با تجربه در آن بخش را داشته باشد، اما برای وزارت کشور هیچ سابقه و تجربهای لازم نیست؟ آیا واقعا کار وزارت کشور را هر فردی با هر تخصصی میتواند پیش ببرد؟ از سوی مقابل، کیهان در آغاز مطلبی با تیتر
«این زنگنه مگر همان زنگنه نیست؟!» نوشته است: آقای روحانی در آذرماه سال ۸۱ و از جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی با ارسال نامهای خطاب به آقای خاتمی رئیس جمهور وقت به عملکرد بیژن زنگنه وزیر نفت کابینه اصلاحات به شدت اعتراض کرده و اقدام ایشان در انعقاد قرارداد نفتی «کرسنت» را بیرون از چارچوب قانون و از طریق «واسطه» دانسته و این قرارداد را دارای آثار منفی فراوان برای جمهوری اسلامی ایران دانسته بود و اکنون زمزمه نام بیژن زنگنه به عنوان گزینه احتمالی تصدی وزارت نفت با توجه به سوابق زنگنه که مورد اعتراض روحانی نیز بوده است، در میان صاحبنظران اقتصادی و سیاسی با تعجب آمیخته به تاسف روبرو شده است. بنا بر آخرین خبرها و احتمالاً به دلیل برخی فشارهای فزاینده به رئیس جمهور منتخب، احتمال معرفی زنگنه به عنوان وزیر نفت به مجلس افزایش یافته و این در حالی است که زنگنه دارای سوابق تخلفات بزرگ اقتصادی و سیاسی است. وی ضمن این که یکی از نقشآفرینان فتنه و آشوب سال ۸۸ در مرکزیت ستاد موسوی بود، یکی از عوامل و متهمان اصلی امضای قرارداد خائنانه فروش گاز به امارات (شرکت کرسنت) است. این قرارداد ۲۵ ساله به واسطه دلالی و رشوههای کلان برخی دلالان، ۱۴ برابر زیر قیمت امضا شد و موجب اعتراض گسترده کارشناسان اقتصادی و نفتی شد. تحریف سخنان روحانی جنجالساز شداعتماد در شرح رخداد دیروز و تحریف سخنان روحانی نوشته است: روز گذشته و در جریان حضور حسن روحانی در راهپیمایی روز قدس، خبرگزاری مهر در اقدامی عجیب، سخنان رییس جمهوری منتخب را به گونهای بازتاب داد که بلافاصله واکنش نخست وزیر اسراییل و رسانههای این کشور را برانگیخت. خبرگزاری مهر و پس از آن سایر خبرگزاریهای اصولگرا نظیر تسنیم، از قول حسن روحانی نوشته بودند: «به هر حال در منطقه ما، زخمی است که سال هاست بر بدن دنیای اسلام نشسته است و باید این زخم از بین برود». این در حالی است که به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رییس جمهوری منتخب، روحانی در حاشیه راهپیمایی روز قدس گفته بود: «در منطقه ما در سایه اشغال سرزمین فلسطین و قدس عزیز، زخمی بر بدن دنیای اسلام نشسته و این یادآور آن است که مردم مسلمان این حق تاریخی خود را فراموش نخواهند کرد و در برابر ظلم و تجاوز ایستادگی خواهند کرد». آرمان از جمله روزنامههایی است که امیدواری نهاوندیان برای حل مشکلات ایران و غرب در دولت روحانی ار مورد توجه قرار داده است. محمد نهاوندیان، رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران که از تهران با برنامه «نیوزنایت» شبکه دو تلویزیون بیبی سی جهانی گفتوگو میکرد، اظهار داشت: با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، فرصت مناسبی پیش آمده که مشکلات بین ایران و غرب، حل و فصل شود. بهار هم تماس تلفنی هیگ با صالحی را «گام بلند لندن برای بهبود روابط با تهران» دانسته و نوشته است: لندن برای بهبود رابطه با تهران جدی است؛ آنقدر جدی که تاکنون دو گام بلند برای بهبود این رابطه برداشته است؛ گام نخست لغو دستور عدم مسافرت اتباع انگلیس به ایران بود و گام دوم تماس تلفنی ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه انگلیس، با همتای ایرانیاش؛ آن هم سه روز مانده به پایان عمر دولت محمود احمدینژاد و در شرایطی که او پیش از این چندبار حاضر نشده بود تماس تلفنی همتای ایرانیاش در این دولت را پاسخ دهد. این روزنامه البته به سخنان حقیقتپور، نایبرییس کمیسیون امنیت ملی مجلس هم اشاره کرده است که: هر گونه تصمیمگیری برای ارتقای روابط دو کشور به مصوبه جدید مجلس وابسته است.
منتشر شده در
نظرات
ارسال یک نظر