با ۱۷ میلیارد تومان امکان ساخت حداقل ۱۰ فیلم جدی توسط کارگردانان خبره وجود داشت که پولشان را نیز در گیشه بازگردانند و من باب مثال فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» تنها با ۸۰۰ میلیون تومان تولید شده… نقد اساسی تر اما مضمون این فیلم است که به زعم بسیاری از صاحب نظران حقیقتاً ارزش ۱۷ میلیاردتومان سرمایه گذاری را ندارد.
رئیس سازمان سینمایی در نشست خبری که در روز ملی سینما در خانه سینما برگزار شد، از تولید فیلمی ۱۷ میلیارد تومانی در مدیریت پیشین سخن به میان آورد؛ فیلمی که گرانترین اثر سینمایی محسوب میشود اما کدام پروژه سینمایی چنین رقم عظیمی از اعتبارات دولتی را به خود اختصاص داده و تاکنون در قبالش سکوت شده بوده است؟
نخستین حضور رئیس سازمان سینمایی کشور در جمع اصحاب رسانه با گفتارهای همراه با صراحت لهجه به پایان رسید. ایوبی برخلاف برخی مسئولان فرهنگی دولت یازدهم، ترجیح داد از رودربایستی بپرهیزد و اگر در بخشی از اظهاراتش لازم باشد، در خصوص خطاهای فاحشی که در دوره پیشین رخ داده و دامن سینمای ایران را گرفته، پاسخهای شفافی ارائه نماید که البته این صراحت گفتار با استقبال اکثریت سینماگران و اصحاب رسانه همراه شد.
دکتر ایوبی در مواجهه با مباحث روز، تلاش کرد از کلی گویی و یا عدم پاسخ صریح به قصد تامین نظر همه طیفها بپرهیزد و به نقد برخی اتفاقات گذشته برای بیان شفاف سیاستهای مدیریت سینمای ایران در چهار سال اخیر بود و طبیعتاً یکی از مهم ترین حوزهها، نحوه اعمال سیاستهای مالی برای بهبود فضای اقتصادی سینمای کشور است.
پشت صحنه تولید پروژه سینمایی لاله
رئیس سازمان سینمایی در همین ارتباط در پاسخ به پرسشی درباره کیفیت حمایت اقتصادی دولت یازدهم از سینما، گفت: «با وضع فعلی گیشه سینماها، نباید انتظار داشت که دولت به سینما کمک نکند اما ما در اینجا روی اولویتهای کمک، کمی بحث داریم. معتقدیم اگر بودجهای برای خرج کردن داشته باشیم باید درباره نحوه مصرف آن با سینماگران مشورت کنیم. اینکه ۱۷ میلیارد تومان بودجه به فیلمی که معلوم نیست نهایت آن چه میشود، بدهیم درست است یا بهتر بود با ۱۰ میلیارد از این رقم کل سینماهایمان را دیجیتال میکردیم؟!»
هرچند دکتر ایوبی مباحث مهم دیگری نظیر شکل گیری و حفظ «تنها یک خانه سینما» و «لزوم حضور همه سینما و یا «بی حاصل بودن پیگیری پرونده حقوقی آرگو» را بیان کرد و یا تاکید نمود که «بستن خانه سینما در دولت پیشین بهانه بوده» اما مهم ترین موضوع برای رسانهها، شاید رانت ۱۷۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومانی بود که به یک فیلم تعلق گرفته و روی فیلمهای فاخر را سفید کرده است.
پیگیریهای خبرنگار «تابناک» نشان داد این فیلم که هنوز سرانجامش نیز مشخص نشده و به پایان نرسیده، فیلم «لاله» است؛ فیلمی که جنجال بر سر عدم تولیدش حتی به صحن علنی مجلس رسید اما در نهایت مجلسیها نیز موفق به توقف ساخت این اثر نشدند و حسینی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد نیز با کلی گویی تلاش کرد از کنار ماجرا بگذرد تا در نهایت مشخص شود این موضوع از حدود توان او خارج بوده و بنابر اظهارات برخی مسئولان، دستور ساخت این فیلم، پس از سفرهای نیویورک و دیدار نیک نژاد و احمدی نژاد، به وزیر پیشین ابلاغ شده بوده است!
لاله صدیق اتومبیلران و نماد منتخب شمقدری برای زن ایرانی
چنین تصور میشد که نیک نژاد با آن سوابق جالبش – که قطعاً از سوابق امثال آفریده و سیفی آزاد بهتر نیست – به واسطه همین ارتباطات، حداکثر پروژه ای فاخر با ۳ الی ۵ میلیارد تومان بسازد اما حال اعلام برآورد ۱۷ میلیارد تومانی نشان میدهد که آخرین تصمیم شمقدری برای «فاخریسم» برای سینمای ایران بسیار گران تمام شده و این اتفاق در حالی رخ میدهد که برخی سالنهای سینما محتاج چند ده میلیون یارانه فرهنگی برای بقاء بودند اما به هر صورت در مواجهه با دو اولویت حیات سینمای ایران و مصالح دوستان، دوستان در ارجحیت قرار داشتند!
تخصیص این رقم البته صرفاً به لحاظ عدد پرداختی که بخش قابل توجهی از اعتبارات سالیانه سازمان سینمایی را شامل میشود، محل نقد نیست، چه آنکه همین نقد از سالنهای سینما به پروژههای سینمایی نیز قابل تسری است و با ۱۷ میلیارد تومان امکان ساخت حداقل ۱۰ فیلم جدی توسط کارگردانان خبره وجود داشت که پولشان را نیز در گیشه بازگردانند و من باب مثال فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» با مضمون بسیار حساسش، تنها با ۸۰۰ میلیون تومان ساخته شده و در واقع به قشر وسیعی از سینماگران با این پرداخت میلیاردی ظلم شده است.
نقد اساسی تر اما مضمون این فیلم است که به زعم بسیاری از صاحب نظران حقیقتاً ارزش ۱۷ میلیاردتومان سرمایه گذاری را ندارد و نه کارگردانش و نه محتوا، قابل طرح به عنوان اولویت نخست برای تولید گران ترین پروژه سینماییِ دولتی تاریخ ایران نبوده و نیستند. فیلم «لاله» ماجرای زندگی و اتومبیلرانی لاله صدیق است و ظاهراً قرار است وی به عنوان نماد زن ایرانی با این فیلم به جهان معرفی شود!
با این اوصاف آیا اساساً لاله صدیق نماد یک زن ایرانی است و هیچ چهره شاخص دیگری به جز دختر یک کارخانه دار میلیاردر که اتومبیلرانی میکند و چندسالی نیز به واسطه دستکاری خودرویش در پیست اتومبیلرانی محروم بود، برای قهرمان سازی وجود ندارد؟ آیا امکانش فراهم نبود که بودجه این فیلم را از پدر میلیاردر این خانم اخذ کرد و دست را تا بازو در کیسه بیت المال برای چنین پروژهاسی فرو نبرد؟
ارسال یک نظر