نخبگان فرهنگی به همان اندازه که منتظر تحقق برنامههای فرهنگی دولت یازدهم هستند، امیدوار به انتصاب مدیرانی به ویژه در سطح معاونین و به دنبال آن مدیران کل هستند که بزرگتر از کرسی معاون وزیر باشند و معاونت وزارتخانه فرهنگ و ارشاد برایشان رخداد بزرگی در سوابق کاریشان به شمار نرود.
با مشخص شدن چهره کلی تیم فرهنگی دولت یازدهم، ترکیب معاونان وزیر فرهنگ و ارشاد در شرایطی تقریباً قطعی میشود که گزینههای محتمل تصدی پنج کرسی کلیدی این وزارتخانه، یک سروگردن بالاتر از چهرههایی هستند که در دوره پیشین صاحب مسئولیت بودهاند تا امید به اصلاح وضع موجود حوزه فرهنگ در گام نخست افزایش یابد.به گزارش «تابناک»، در کنار همه رخدادهای تلخ در هشت سال اخیر در حوزه فرهنگ که باعث دلسردی بسیاری از چهرههای فعال و تأثیرگذار در حوزه فرهنگ شده، یک واقعه بزرگ به ویژه در چند سال اخیر پررنگ شده و آن فاصله گرفتن بخش چشمگیری از نخبگان فرهنگی، از بدنه تصمیمساز و تصمیمگیر نهاد اصلی اجرایی در حوزه فرهنگ است. بنا بر این گزارش، چنین واقعه تلخی تا اندازهای به کیفیت تصمیمات این نهاد و سمت و سوی این تصمیمات بازمیگشت که در مواردی نظیر خانه سینما یا نوع ممیزی کتاب کاملاً مخالف نظیر اکثریت اهالی این دو ساحت بود، به گونهای که برخی سینماگران در اعتراض به رویه وزارت ارشاد در چهار سال اخیر، حتی در یک دوره جشنواره فیلم و تئاتر فجر چند سال اخیر نیز شرکت نکردند یا در حوزه کتاب، تقریباً بیشتر جریانهای مؤلف و نویسنده با هر گرایش سیاسی و فکری نسبت به شیوه ممیزی کتب فغان سر داده بودند. با این حال، آنچه از کیفیت تصمیمان وزارت فرهنگ و ارشاد در وقوع این شرایط پراهمیتتر است، کیفیت اشخاص تصمیم گیرنده در این حوزه بود؛ اشخاصی که بدیهیات تعامل با اهالی فرهنگ را نیز مراعات نمیکردند و با صاحبین این حوزه، برخورد ارباب رجوعی (و حتی در مواردی ارباب رعیتی) داشتند و طبیعتاً هنرمند و چهره فعال در ساحات گوناگون فرهنگی با چنین شیوه برخورد و تعاملی، دلزده میشد و ترجیح میداد یا ایدههایش را به اجرا نگذارد و یا اگر اجرایی کرد، منتشر نکند و یا در رویکردی که بیشترین هزینه را داشت، آثارشان را در خارج از مرزهای این مملکت به زبانی دیگر منتشر کنند. چنین بود که بسیاری از سینماگران در چند سال اخیر حتی یک فیلم سینمایی نساختند و در میان آنها شخصی چون بهمن فرمان آرا آنقدر شجاعت داشت که اعلام کند تا مدیران فرهنگی دولت دهم باشند، فیلمی نمیسازد و دیگران نیز با سکوت همین رویه را پیش گرفتند. در حوزه کتاب نیز بسیاری از نویسندگان ترجیح دادند این چند سال تنها بنویسند و در کشوی میزشان بگذارند و همه نوشتههایشان را در وقت مناسب با ممیزی منطقی منتشر کنند، تا آن که زیر دست ممیزهای ارشاد که سطح سوادشان به نسبت نوشتههای نویسندگان چقدر است بسپارند و صلاح نوشتههای آنها را چنین اشخاصی ترجیح دهند.
به همین دلیل، همان گونه که پیش از این اشاره شد، نخبگان فرهنگی به همان اندازه که منتظر تحقق برنامههای فرهنگی دولت یازدهم هستند، امیدوار به انتصاب مدیرانی به ویژه در سطح معاونین و به دنبال آن مدیران کل هستند که بزرگتر از کرسی معاون وزیر باشند و معاونت وزارتخانه فرهنگ و ارشاد برایشان اتفاق بزرگی در سوابق کاریشان به شمار نرود و البته دارای موضع خاصی نباشند که همچون برخی مدیران پیشین با قرار گرفتن در منصب امور، در فکر تسویه حساب از همکاران سابقش باشند. بر همین اساس طرح نام حسین انتظامی به عنوان معاون مطبوعاتی، رویدادی چشمگیر در حوزه مطبوعات محسوب میشود؛ چهرهای که پیشینه بسیار روشنی در حوزه مطبوعات دارد و با بنیانگذاری جام جم و برخی دیگر از رسانهها، نشان داده در این حوزه از قدرت تشخیص بالایی برخوردار است. انتظامی بر خلاف مدیران پیشین، به جز اهلیت و تجربه، هم اکنون چهارمین دوره حضورش را به عنوان نماینده مطبوعات در هیأت نظات بر مطبوعات کشور پشت سر میگذارد و از این حیث علاوه بر تجربه، مقبولیت بالایی نیز دارد.حضور دکتر حجتالله ایوبی با دو فوق لیسانس معماری اسلامی و علوم سیاسی و همچنین واجد مدرک دکترای علوم سیاسی از دانشگاه لیون فرانسه به عنوان قائم مقام، معاون هنری و یا رئیس سازمان سینمایی و سمعی و بصری یک اتفاق ارزشمند خواهد بود و دستکم از این پس مدیری در این حوزه خواهد بود که به سه زبان انگلیسی، فرانسه و عربی تسلط کامل و حتی ترجمههایی به فارسی از فرانسه داشته باشد و حضورش در مجامع فرهنگی جهانی، باعث افزایش اعتبار کشورمان شود و نه بالعکس. مدیرعامل بنیاد شمس تبریزی و مولانا و سازمان فارسی زبانان، که سالها در سطح مدیرکل و رئیس دانشکدههای گوناگون فعالیت فراگیر علمی و همچنین سبقه رایزنی فرهنگی ایران در فرانسه را داشت؛ سبقهای بسیار موثر در فرانسه، تا جایی که در اقدام کم سابقه در حوزه دیپلماسی عمومی، در بسیاری از شهرهای کوچک این کشور مهم اروپایی نیز نمایشگاهها و برنامههای فرهنگی ایران نیز برگزار شد. ایوبی در دورهای معاون اجتماعی فرهنگی و شوراهای وزارت کشور و در دوره دیگر نیز معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان بازرسی کل کشور بود که بسیاری از تخلفات فرهنگی و ورزشی در این دوره در تعامل با خبرنگان حوزه ورزش کشف شد. تجربه ریاست مؤسسه بینالمللی فرهنگی و هنری اکو متعلق به سازمان همکاریهای اکو در همین دوران آغاز و ایوبی به این نهاد منتقل شد و سرآغاز آثار فراوانی شد که تبدیل این مؤسسه به یکی از پایگاههای فرهنگی و هنری از آن جمله بود. البته برای دیگر معاونتها از مجموعه پنج پست کلیدی وزارت فرهنگ و ارشاد نیز گزینههایی مطرح است، ولی ظاهراً این دو چهره حضورشان در این مجموعه و همکاریشان با علی جنتی قطعی شده و از این نگاه بازخوانی سوابق این اشخاص و بزرگترین چالش ایشان که آشتی دادن بسیاری از بزرگان حوزه فرهنگ و ساختمان بهارستان، یک ضرورت بود که باید مورد توجه قرار میگرفت.
ارسال یک نظر