سید ولیالله فاطمی اردکانی، مدیرعامل بنیاد ققنوس در نخستین سمپوزیوم بانکداری نوین در خصوص نقش تحول دیجیتال در مدل کسبوکار بانکها صحبت کرد و گفت: اگر من به عنوان یک مدیر در نظام بانکی کشور بپذیرم که میبایست تحول را در سازمانم اجرایی کنم باید دید این تحولی که از آن صحبت میشود چه تاثیری بر بانک دارد، مدل آن بر چه اساسی است و از کجا باید برای اجرای مدل، کار خود را شروع کنم؛ یعنی چگونه باید از وضعیت موجود شروع کرده و بتوانیم خود را در یک مسیر تحول و نوآوری قرار دهیم.
مدیرعامل بنیاد ققنوس ادامه داد: قبل از اینکه به موضوع تحول بانکی برسیم میبایست آینده دیجیتالی را که همه در خصوص آن نوید داده یا برخی آن را نهی کردهاند، تعریف کنیم تا ببینیم این آینده دیجیتالی که قرار است همه چیز را متحول کند دقیقا چیست. اولین نکته در این خصوص بحث ارتقای سیستمهای دیجیتالی است یعنی آیندهای که تصویری از آن برای ما تعریف شده و بر این مبنا قرار است زیستبومهای دیجیتال ایجاد شود. در آینده سیستمهای موجود ارتقا پیدا میکند و تمام فعالیتهای کسبوکاری و تعاملی ما در این فضاهای ارتقایافته دنبال میشود و در نتیجه جهان بیش از حد متصلی را در پیش خواهیم داشت. باید توجه داشته باشید که اگر ۱۰ سال پیش کسی به ما میگفت روی یک گوشی موبایل جیاسام خواهد توانست به صورت زنده اطلاعات همه ما را داشته باشد باورش برایمان سخت بود.
وی افزود: اگر اینطور فرض کنیم که قرار است Hyper connected (بیش از حد متصلی) روی دهد متوجه میشویم که نقش و مسوولیت انسان رفتهرفته کم میشود؛ در چنین فضایی زیستبومهای دیجیتال قطعا جایگاهی جدی خواهند داشت و بسیاری از پلتفرمها و کسبوکارهای امروزی را دچار تغییر میکنند. پس میتوان اینطور گفت که استفاده از داده یکی از بخشهای اصلی کسبوکارهای آینده است و هر کسبوکار و بیزینسمدلی که بر این اساس خود را طراحی نکند قطعا نمیتواند در آینده سهم خود را از بازار کسب کند. همه ما این را شنیدهایم که به کمک هوش مصنوعی و دیتا میتوانیم از تهدیدهای امنیتی پیشی بگیریم؛ آنچه که هنوز به واقع محقق نشده است. ما در حال حاضر در بسیاری موارد سعی میکنیم رگولیشن و تنظیم مقررات را تحمل کنیم اما قرار است در آینده در فضای کسبوکاری تولید ارزش کرده و درآمد پیدا کنیم، لذا عملا در یک فضای ژئوپلتیکال درخصوص ایدهآلهای رگولاتورها صحبت میشود و شرایط مثل امروز نخواهد بود، این در حالی است که در حال حاضر شاید در خیلی موارد سعی داشته باشیم از رگولیشن فرار کنیم.
فاطمیاردکانی در ادامه افزود: عنصر اصلی که هنوز خیلی از ما با آن فاصله داریم آن است که عناصر انسانی به مراتب کمتر میشود و باز هم در مدلهای کسبوکاری و تولید ارزشها این موضوع خود را نشان میدهد. عناصر انسانی میبایست شناسایی شوند و در کسبوکارها تصمیمگیرنده اصلی باشند. به نظر من در چنین شرایطی باید هر کسی از جمله نظام بانکی سعی کنند که برای خود تصویر واقعی خودش را پیدا کنند و برنامهریزیهای لازم را برای خود انجام دهند.
وی گفت: طبیعتا هر سازمانی بایدها و نبایدها و استراتژیهای خود را دارد اما نکته مهم آن است که اگر بخواهیم به تحول دیجیتال نگاه کنیم میبایست از سطح استراتژی شروع کنیم. من قصد دارم نشان دهم که مدل کسبوکار ما در نتیجه یک استراتژی باید چگونه باشد و برای تولید ارزش چگونه باید برنامهریزی کنیم. نکته دیگر اینکه اگر برای مدل کسبوکار برنامهریزی نکنیم قاعدتا استراتژیمان در سازمان خیلی جاری و ساری نمیشود.
مدیرعامل بنیاد ققنوس خاطرنشان کرد: امروزه در مدلهای جاریمان، بهرهوری را در نتیجه ارتباط مناسب بین فرایندهای داخل سازمان و فناوری و سایر مباحث داخل سازمان به انجام میرسانیم اما در نتیجه تحول دیجیتال این فرایند دچار تغییراتی میشود و در نتیجه باید برآورد کنیم که بهتر است با چه رویکردی در آینده برای تولید ارزش اقدام کنیم. مدلهای گوناگونی برای طراحی مدلهای کسبوکار استفاده میشود که به نحوی عملکرد، بهینهسازی و کانال را شامل میشوند. اما اگر بخواهید مدل کسبوکاری برای سازمان داشته باشید بحث خلق ارزش، بحث ارایه ارزش یا توزیع و بحث کسب ارزش را میتوان برای آن متصور بود، ما به این نتیجه رسیدیم که اغلب مدلهایی که «بیزینسمدل» را از استراتژی گرفته و آماده و طراحی میکنند میتواند در این سه رکن گنجانده شده و تقسیم شوند.
وی افزود: در حال حاضر ما میتوانیم برای انجام فرایند توزیع در سازمان از توانمندیهای خارجی استفاده کنیم یعنی خود تبدیل به یک تولیدکننده شویم و از کانالهای بیرون برای توزیع استفاده کنیم. درواقع تحول دیجیتال آنقدر ارتباط را قوی کرده است که لازم نیست حتما من به عنوان بانک هم محصولات خود را طراحی کنم و هم خود شبکه توزیع داشته باشم؛ بلکه به کمک شرکتهای فینتک و شرکتهای حرفهای حوزه کسبوکارهای دیجیتالی یا مارکتینگ دیجیتال میتوان بازاریابی بهتری انجام داد. پس بانک میتواند به جای اینکه هم تولیدکننده و هم توزیعکننده باشد صرفا کار تولیدی انجام دهد و در مبحث توزیع از شبکه بیرونی استفاده کند. همچنین بانک میتواند تولید خود را برونسپاری کند و خود صرفا تبدیل به یک شبکه توزیع و خدمات شود.
فاطمیاردکانی ادامه داد: حالت دیگر اما این است که سازمان ما صرفا نقش یک رهبر ارکستر را بازی کند و نقش تولیدکننده و توزیعکننده نداشته باشد، بلکه صرفا نقش یک اتصالدهنده را در بازار ایفا کند. در اینجا سازمان کیفیت، استاندارد و مسایلی از این دست را مورد نظارت قرار میدهد. به نظر من اگر قرار باشد تحولی در بانک یا سازمان ما روی دهد در ابتدا باید تصمیم بگیریم و ببینیم استراتژیمان چیست و براساس آن چه کارهایی را باید انجام داده و یا انجام ندهیم. یعنی باید حوزه بانک خود را اعم از تجاری یا حوزه دیگر مشخص کرده و ببینیم که میخواهیم چه کنیم. ممکن است که ما نتوانیم بهترین تولیدکننده باشیم اما بتوانیم نقش خوبی را در توزیع داشته باشیم و اگر بهترین تولیدکننده هستیم ممکن است که نتوانیم در عین حال بهترین توزیعکننده نیز باشیم پس شاید بهتر باشد که این خدمت را از خارج از سازمان دریافت کنیم.
برای مثال اگر بانک ملی را در نظر بگیریم سرمایه اصلی این بانک تعداد زیاد شعبههای آن است و مطمئنا ۳۳۰۰ شعبه این بانک لااقل با ۱۰ میلیون نفر ارتباط دارند. آیا اگر قدرت ارتباطی را از بانک ملی بگیرید میتواند در سایر بخشها قدرتمند عمل کند؟ لذا نمیبایست الزاما بانک ملی را به سمتی ببریم که خودش بخواهد این کار را انجام دهد، اینجاست که بحث تحول شروع میشود. یعنی تحول به ما کمک میکند که به صورت تخصصی بهترینها را داشته باشیم و طبیعتا بهترینها همگی در سازمان ما وجود ندارد.
فاطمیاردکانی تاکید کرد: بر اساس تحول دیجیتال ممکن است ما در آینده بانکهایی داشته باشیم که الزاما «core» نداشته باشند. همچنین سرویسهایی که در سازمان داریم میتواند توسط کمپانیهای مختلف تولید و ارایه شده باشد. یک چنین سازماندهی میتواند در آینده رویکرد جالبی در حوزه بیزینسمدل ایجاد کند و بر توسعه تکنولوژی در جهان اثر جدی بگذارد. در حال حاضر اما بانکهای ما سعی دارند روی پلتفرمهای قدیمیشان یک سری رویکردهای یکپارچهسازی را داشته باشند. این درحالی است که اگر بخواهیم منتظر تغییرات عمیق در سیستمهایمان باشیم و اگر کسبوکار بخواهد منتظر تغییرات فناوری باشد معلوم نیست که در آینده جایگاه بازار خود را بتواند حفظ کند. امروز دیگر نوشتن یک برنامه «Saving account» برای یک سیستم بانکی هنر بزرگی محسوب نمیشود و شرایط دارد به گونهای رقم میخورد که اغلب سرویسهای استانداردی وجود خواهد داشت و در نتیجه بهکارگیری آن سرویسها و تولید ارزش از این سرویسها هنر کسبوکار شمرده میشود.
مدیرعامل بنیاد ققنوس افزود: در دنیای آینده با توجه به حجم بالای اطلاعات، مشتری ما دیگر نمیپذیرد که برای دریافت اعتبار یک میلیاردی، ۲ میلیارد وثیقه بگذارد. وثیقه موضوعی است که میبایست نظام بانکی ما کمکم خودش را از آن جدا کند تا تغییراتی در مدل کسبوکار ما روی دهد. اگر بانک بخواهد تمام چرخه را از تولید تا توزیع خود راسا انجام دهد قطعا نمیتواند تمام اطلاعات لازم را داشته باشد و کار را بهطور صحیح و کامل به انجام رساند.
وی در جمعبندی اظهارات خود گفت: استراتژی open API خیلی خوب است به شرط آنکه بتوانیم صد در صد اطلاعات را در اختیار بگیریم و بتوانیم تصمیمگیرنده باشیم و به مشتری از طریق کانالهای تخصصی پیشنهادات بهتر ارایه دهیم. در حقیقت باید گفت که تمام زیستبوم میبایست توسط بانک مدیریت شود و بانک در تمام فرایندها نقش داشته باشد و بتواند ارزش اصلی زیستبوم که دیتاست را برای خود ماندگار کند.
ارسال یک نظر