در حال خواندن
ضرورت آماده‌سازی کشور و چشم انداز همگراییNBIC
0

بخش اول –

عباس پورخصالیان – مقدمتاً در مورد درک اختصار NBIC باید در نظر داشت که در آن، سه حرف لاتینِ نخست، به ترتیب: N، B و I به سه حوزه فناوری نوین و حرف لاتین آخر (C) نیز به یک حوزه علمی جدید اشاره دارد، به این شرح: N برابرِ Nanotechnologyy،

B مساوی Biotechnology، I معادلِ Information Technology و

C نیز اشاره دارد به. Cognitive Science

NBIC را در بیان شفاهی به صورت «انِبیک” یا به صورت بازتر: “نانو، بایو، اینفو، کاگنو” تلفظ می‌کنند.

همگرایی NBIC نیز نخست به معنی کوشش برای یکپارچه‌سازی سه حوزه فنی نانوفناوری، زیست‌فناوری و فناوری اطلاعات با حوزه علوم شناختی است و در نهایت، رسیدن به وحدت علمی و عملی آنها زیر چتر یک مفهوم واحد که در قالب یک حوزه چندرشته‌ای دانشگاهی، یک نظام مقررات گزاری واحد و یک سازمان استانداردسازی مشخص یا یک سری از نهادهای ضابطه‌مندسازی مرتبط قرار می‌گیرندد و بالنده می‌شوند.

هدف از همگرایی NBIC نیز به خدمت گرفتن و اِعمال یکپارچه اجزای آن در تولیدات، خدمات، الکترونیک مصرفی و در صنایع فوق هوشمندِ تولیدکننده فرآورده‌های نوپدید است.

همگرایی NBIC به ماچه ربطی دارد؟

بحث همگرایی NBIC اکنون مدتی است که در شمال آمریکا و اروپای واحد داغ است و از آثار عملی آن در اروپا می­توان به کوشش کمیسیون اروپا برای مقررات‌گزاری اجتماعی، فرهنگی و صنعتی جوامع و صنایعی اشاره کرد که در این قاره در شُرُف پدیداری‌اند‌؛ جوامع و صنایعی که خود محصول‌گذار از “جوامع و صنایع اطلاعاتی” اواخر سده بیستم به جوامع و صنایع “پسا اطلاعاتی” سده بیست‌ویکم هستند.

این جوامع و صنایع “پسا اطلاعاتی” تمام بازارها، به ویژه بازار مخابرات، ارتباطات و فناوری اطلاعات را دگرگون می­کند و بازار مخابرات، ارتباطات و فناوری اطلاعات ما در ایران نیز از رهگذر جهانی شدن، دیر یا زود از این دگرگونی متأثر خواهد شد، پس اگر بناست که در تلکام‌های آینده غافلگیر نشویم، باید و شاید که هرچه زودتر پی به ماهیت، ابعاد و سمت و سوی دگرگونی‌های آینده ببریم، تا بتوانیم جوامع دانشگاهی، پژوهشی، تقنینی، تولیدی و اُپراتوری خود را آماده پذیرش تمام عیار یا گوشه‌ای از نوآوری‌های حوزه همگرایی NBIC کنیم و فعالانه و به موقع با این روند جدید صنعت همگام شویم.

همگرایی NBIC از چه وقت و طی چه فرایندی معرفی شد؟

یک نفر که هنوز زنده است اما مدت‌ها است که دیگر چهره‌ای رسانه‌ای نیست، در نیمه اول آخرین دهه سده بیستم، پیام‌آور دنیای اطلاعاتی دیروز و جهان پسا اطلاعاتی امروز و فردا بود. او کسی نیست جز آلبرت الگور، سیاست‌مدار حزب دموکرات ایالات متحد. او در دوران مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا در کنار کلینتون قرار گرفت و به او آموخت، از دولت الکترونیکی آتی بشارت دهد، اصطلاحی که برای نخستین بار توسط کلینتون ابراز شد. الگور سپس معاون اول وی شد و طی هشت سال زمام‌داری در این مقام، موجب نوآوری‌هایی شد جهانشمول:

  • اینترنت را از شبکه ملی آمریکائیان به شبکه‌ای جهانی و شبکه شبکه‌ها تبدیل کرد،
  • فناوری ساخت گیرنده‌های ماهواره‌ای را برای استفاده عموم آزاد کرد،
  • سیگنال‌های قبلاً تنها دارای کابرد نظامی سنجش طول و عرض و ارتفاع جغرافیایی را که ناوگان ماهواره‌های نظامی موقعیت‌یاب جهانی (GPS) ارتش آمریکا ارسال می‌کنند، از قید مالکیت ارتش آمریکا و ارتش‌های پیمان ناتو رها ساخت و استفاده از آن را در سطح جهان آزاد اعلام نمود، و
  • در پایان دهه آخر سده بیستم همگرایی NBIC را برای تحول جوامع و صنایع پسا اطلاعاتی ندا داد.

الگور پس از شرکت در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۰ ایالات متحد و شکستی پرسش‌برانگیز از بوش، همه نیروی خود را در آگاهی بخشی جهانی پیرامون اهمیت حفظ محیط زیست متمرکز کرد و در سال ۲۰۰۷ توانست با «یارگان بین‌الدولی کارشناسان تغییرات اقلیمی» (IPCC) مشترکاً جایزه صلح نوبل را دریافت کند.

پی‌آمدهای چهار نوآوری مذکور

از آن پس نوآوری‌های الگور، بهمنی از نوآوری‌ها و فناوری‌های شگفت‌انگیز جدید مطرح شدند. برخی از این نوآوری‌ها و فناوری‌ها، عبارتند از:

  • غبار هوشمند (Smart Dust)،
  • شبکه حسگرهای همه‌جا حی و حاضر،
  • کلان‌داده‌ها (Big Data)، و داده‌های هوشمند (Smart Data) که از حذف نوفه (noise) از کلان‌داده‌ها حاصل می‌شوند
  • اینترنت چیزها (IoT)، و مشتقات آن:
    • اینترنت اشیاء (IoO)،
    • اینترنت داده‌ها (IoD)،
    • اینترنت انسان‌ها (IoH) و
    • اینترنت همه‌چیز (IoE).

نظام کاری جامعه نوین

نظام کاری جامعه نوین را می­توان به ساده­ترین نحو، به شکل سامانه­ای متشکل از زیرسامانه‌های درونداد، برونداد، درونی و مرزی (میان سامانه و محیط پیرامونی اش) تصور کرد. زیرسامانه دورنی، خود از دو مؤلفه و یک میانا (واسط یا اینترفیسِ) بین آنها تشکیل می­شود. این دو مؤلفه عبارتند از: “زیرسامانه اجتماعی” و “زیرسامانه فنی”.

نظام کاری جامعه نیز، از تعامل اجزای درونی هر مؤلفه باهم و از میان­کنش دو زیرسامانه مذکور بایکدیگر حاصل می­شود. در زیرسامانه فنی، تعامل “وظایف” و “فناوری‌ها” را داریم و در زیرسامانه اجتماعی نیز، تعامل “اعضای جامعه” با “نقش­ها” و “ساختارها”ی اجتماعی‌شان را.

از هم­افزایی و درهم­تنیدگی همه اجزاء مذکور، نظام کاری جامعه مدرن شکل می­گیرد. (رجوع شود به نمودار نظام کاری جامعه مدرن بعنوان سامانه فنی اجتماعی)

 کارکرد همگرایی NBIC در جوامع انسانی، تبدیل آنها به یک نظام فنی – اجتماعی یکپارچه است که در آن دیگر نمی­توان، مؤلفه فنی را از مؤلفه اجتماعی جوامع مدرن جدا دید و منفک کرد.

 

جمع­‌بندی

دیگر در عصری بسیار زودگذر زندگی می‌کنیم. تنها چند سال پس از طرح «صنعت فاوا» در اواخر سده بیستم، جابجایی مهمی در پارادایم نظام­های فنی – اجتماعی مدرن، نظام تقسیم کار آن و تولید صنعتی‌اش، تحت عنوان همگراسازی علوم و فنون نوین، نظراً مطرح شد‌‌؛ و در اثر آن، در بهار سال ۲۰۱۶، گفتمان «صنعت نسل ۴» (Industry 4. 0) یا “انقلاب صنعتی چهارم”، مدت‌ها است که عملاً موضوع نهادهای قانون­گزاری، مقررات­گزاری و سیاست­گزاری شده و (برای مثال) اتحادیه اروپا مشغول تدوین خط مشی­هایی برای کاستن از مخاطرات احتمالی آن و افزایش بهره‌وری و اثربخشی مثبت‌اش بر اقتصادهای ملی در دولت‌های عضو اتحادیه اروپا شده است.

درباره نویسنده
عبداله افتاده
دانش آموخته رشته روابط عمومی الکترونیک هستم، به واسطه شرایط زندگی رشته‌های مختلف کاری را تجربه کردم، تا اینکه در سال 1380 با ورود به خبرگزاری ایرنا استان تهران به عنوان خبرنگار متوجه اشتیاق فراوان به این حرفه شدم. از آن زمان تاکنون نیز در رسانه‌های مختلف در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات مشغول به فعالیت بوده‌ام. موجب خرسندی است اگر انتقادات، پیشنهادات و سوژه های خبری خود را از طریق کانال‌های ارتباطی زیر با من به اشتراک بگذارید.

ارسال یک نظر