سیاهی همه جا را فرا گرفته و زندگی را در وحشت سایه ها فرو برده است و عده ای سعی می کنند روشنایی ها را از بین ببرند تا قدرتی ماورایی نصیب شان شود.
نود آی سی تی – The Darkness که اولین بار در سال ۲۰۰۷ توسط استودیوی بازی سازی سوئدی Starbreeze برای دو پلتفرم ایکس باکس و پی اس تری ساخته و به کمک کمپانی KGames2 روانه بازار شد، حالا بعد از چهار سال سکوت، دوباره ترس را به گیشه های بازی هدیه کرده است. اما این بازی این بار دستخوش تغییراتی زیادی شده که از مهم ترین آنها می توان به تغییر استودیوی بازی سازی، روان تر شدن گیم پلی بازی اشاره کرد. تغییر استودیوی بازی از Starbreeze به استودیوی کانادایی Digital Extremes در ابتدا کمی نگران کننده به نظر می رسید چون کسانی که نسخه اول بازی را تجربه کرده بودند، نگران تغییراتی بودند که در بازی ایجاد می شود. گیمرها تصور می کردند که قرار است دیگر تنها نامی از The Darkness باقی بماند و کلیت بازی تغییر پیدا کند، اما کریستوف هارتمن (Christoph Hartmann) رئیس 2K Games قول داد که بازی مانند کارهای گذشته از یک داستان و گیم پلی قوی برخوردار باشد، فضای کلی بازی حفظ شود و تغییراتی که در بازی ایجاد شده باعث لذت بیشتر بازی برای گیمرها خواهد شد. نویسنده داستان بازی نیز همان پل جنکینس (Paul Jenkins) نویسنده کمیک های The Darkness است که کار نویسندگی نسخه قبل را نیز انجام داده است. داستان بازی دو سال بعد از اتفاقات نسخه اول پیگیری می شود؛ جایی که جکی استکادو دیگر به عنوان یک پدرخوانده شناخته می شود. جکی که حالا رییس یک گروه مافیایی است به کمک دوستش Johnny Powell متوجه می شود می تواند از قدرت تاریکی در داخل بدنش نگه داری کرده و به کمک آن از خودش یک شکست ناپذیر بسازد. به همین خاطر این نیروی اهریمنی را در آغوش گرفته تا بتواند انتقام همسرش را که در نسخه پیشین توسط یک گروه کشته شد بگیرد. اما جکی در این راه تنها نیست و یک گروه به نام Brotherhood که زمانی با هدف از بین بردن قدرت تاریکی تاسیس شده بود، حالا بعد از دو سال تصمیم شان را عوض کرده و قصد دارند با در اختیار گرفتن «نیروی تاریکی» قدرت را در اختیار بگیرند. آنها افرادی را اجیر کرده تا به رستورانی که متعلق به جکی است حمله کنند و با از بین بردن جکی، نیروی تاریکی را در اختیار بگیرند. اما جکی به کمک دوستش از مهلکه جان سالم به در می برد. جکی در می یابد که گروه مافیایی Brotherhood نقشه حمله به او را کشیده و قصد نابودی اش را دارد. جکی وارد درگیری خونینی می شود و…داستان بازی به لطف نویسنده خلاق و معروفش یعنی پائول جنکینس از جذابیت و پیچیدگی برخوردار است.اما گرافیک بازی با انتظاراتی که از آن می رفت فاصله زیادی دارد هر چند که استودیوی Digital Extremes سعی کرده با استفاده از موتور گرافیکی اختصاصی اش به نام Evolution و با به کار بردن رنگ های روشن به جای رنگ های سرد و مرده، روح تازه ای در بازی بدمد، ولی به نظر می رسد در بیشتر صحنه های بازی ناموفق عمل کرده است. جزییات آن طور که باید پردازش نشده و نورپردازی نتوانسته انتظارات را برآورده کند. بازی طوری طراحی شده که احساس نمی کنید در محیط تاریک قرار گرفته اید؛ چرا که فرق چندانی بین قسمت های روشن و بخش هایی که در تاریکی فرو می رود، نمی بینید. سایه ها نیز ضعیف بوده و خونی که روی صفحه مانیتور پخش می شود، اصلا طبیعی نیست. این ضعف باعث شده وحشت و هیجانی که از بازی با این سبک انتظار می رود، به طرز قابل توجهی کم شود. گیم پلی: از نکات جالب گیم پلی بازی این است که شما بر خلاف بازی های ترسناک مشابه از اینکه در تاریکی هستید، اذیت نمی شوید و اتفاقا برعکس، زمانی که جایی نور هست باعث ناراحتی شما می شود. بازی در مقایسه با نسخه قبلش در بعضی موارد پیشرفت و در بعضی جاها هم عقب گرد داشته است. اگرچه گیم پلی بازی به نظر خطی و یکنواخت می آید، ولی استفاده از نیروی تاریکی بسیار پیشرفت کرده و حس داشتن یک قدرت فرا زمینی را به شما می دهد. همچنین آسان شدن کار با بازوان اهریمنی و تعدد قدرت آنها تنوع خوبی به قسمت مبارزات داده است. به کمک Demon Arms می توانید دشمنان تان را اعدام کنید یا سر از تنشان جدا کرده و قلبشان را بشکافید. همچنین این بازوان به شما کمک می کند تا بتوانید وسیله های روی زمین را برداشته و در فاصله زیاد به سمت دشمن تان پرتاب کنید و آنها را از پای در بیاورید. همچنین در طول بازی چند نوع اسلحه در اختیارتان گذاشته می شود که البته تنوع خوبی ندارد و تنها به همان چند اسلحه محدود می شود. شما باز هم به کمک بازوان اهریمنی تان می توانید اسلحه و یا مهمات به دست بیاورید و همچنین با خوردن قلب دشمنان، قدرت های خود را افزایش دهید. تنوع این قدرت ها و باز کردن نیروهای جدید به سبک بازی های RPG بسیار خوب کار شده، ولی به دلیل زمان کوتاه بازی، نمی توانید همه آنها را در بار اول تجربه کنید. در نسخه قبل می توانستید کنترل Demon Armها را در دست بگیرید و همانند مار به مکان هایی که جکی به آن دسترسی نداشت، سر بزنید. این قابلیت باعث به وجود آمدن یک سری معماها در طول بازی می شد. اما در این نسخه شما تنها کنترل Darkling را بر عهده می گیرید و دیگر خبری هم از معما نیست. با اینکه این مراحل بر مبنای مخفی کاری طراحی شده، ولی در عمل اصلاً نیازی به آن نیست. The Darkness II بر خلاف قبل اصلاً حس تنهایی ندارد. به هیچ وجه حس ارتباط برقرار کردن با محیط و شخصیت ها در آن نیست. بازی تنها یک تیراندازی معمولی است که قابلیت Demon Arms به آن اضافه شده و بخش داستانی آن بسیار کوتاه است. بخش چندنفره نیز خوب کار شده، هر چند که نکته متفاوت و جدیدی نسبت به بازی های روز ندارد.موسیقی/صداگذاری:به جز چند مورد خاص که صداها با کاراکترهای شان همخوانی ندارد، صداگذاری نسبتا قابل قبول بوده و در بعضی موارد خیرکننده است. موسیقی متن نیز کاملا به جا انتخاب شده و در صحنه هایی که نورپردازی حس ترس را از بازی می گیرد موسیقی متن جور آن را می کشد و نمی گذارد زیاد از جو ترس بازی دور شوید.نقاط ضعف: خون ها بسیار بد رنگ و مصنوعی هستند که کاملا حس ترس از خون را از بازی باز می گیرد. علاوه بر رنگ بندی بد بازی ، بازی نور پردازی قوی هم ندارد. با خاموش شدن نور شما احساس نمی کردید که در محیط تاریک قدم می گذارید و نور ها بسیار بی تاثیر بودند. همچنین نور چراغ قوه های دشمنانتان هم ضعیف و مصنوعی کار شده است. از آن جا که DE نمی توانسته یک گرافیک عالی ارائه دهد، سعی کرده بازی را به حالت کمیک و کارتونی دربیاورد و متأسفانه خیلی موفق نبوده است. بخش معمایی از گیم پلی بازی حذف شده است که این در نسخه پیش یکی از نکات قوت بازی به حساب می آمد. صداگذاری روی بعضی از شخصیت ها قوی نبوده و با کاراکتر همخوانی ندارد. با وجودی که داستان خیلی خوب و قوی کار شده ولی متاسفانه کوتاه بودنش کمی به بازی ضربه زده است.
منبع: مسلم پاک گهر – روزنامه فناوران اطلاعات
منتشر شده در
نظرات
ارسال یک نظر