وزیر راه و شهرسازی، آفت نظام بانکی کشور را «پول سمی» دانست و سیستم مالی کشور را در تعارض با توسعه معرفی کرد.
تیتر۲ – عباس آخوندی در گفتوگو با هفتهنامه «تجارت فردا» سیستم مالی ایران
را سیاست زده نامید و افزود: «اگر در سالهای گذشته سیستم مالی
ایران سیاستزده نبود و بهصورت دستوری اداره نمیشد، امروز
سیستم مالی ما مانع توسعه نمیشد.»او افزود: «اقتصاد ایران
درحالحاضر دارای چندین بیماری مزمن و در تعارض با یکدیگر است.
سیستم بانکی به مثابه خونی است که در رگهای این بیمار جریان دارد.
این خون اما به شدت هم آلوده است. برای بازگرداندن بیمار، لازم
نیست به او ویتامین و آنتیبیوتیک تزریق کنیم. اول باید خون آلوده را
از بدن بیمار خارج کنیم. این بیمار نیاز به خون تازه دارد.»آخوندی
گفت: «در سیستم بانکی ما درحالحاضر داراییهای غیرواقعی زیادی
وجود دارد که به آن داراییهای سمی میگویند. این نوع
داراییها قابلیت نقدشوندگی خود را از دست دادهاند و از
تقاضای ضعیفی برخوردارند و بازاری برای خرید و فروش آنها وجود
ندارد. نگهداری این نوع داراییها نشانهای از زیان است و
بانکهایی که از این دست داراییها دارند، با زیان هنگفتی مواجه
میشوند.»او افزود: «درحالحاضر نیز حجم داراییهای سمی و
بیتوجهی به مقررات کمیتهبال از مهمترین مشکلات نظام بانکی است؛ چراکه
بیش از ۲۰ سال از این موضوع میگذرد و بارها به بانکها تاکید شده که
نباید بنگاهداری کنند، ولی بخش عمدهای از داراییهای بانکها
به سمت شرکتهای سرمایهگذاری هدایت شده تا جایی که داراییهای این
شرکتها از ۱۵ درصد سرمایه اکثر بانکها بیشتر شده است.»او
گفت: «در سالهای گذشته که بانک مرکزی، دستوری و سیاسی اداره میشد
و قدرت نظارتیاش کاهش یافت، بر میزان داراییهای سمی بانکها
افزوده شد. مشکل اصلی بازارهای مالی در ایران این است که بهصورت
دستوری اداره میشود و اداره بازارهای مالی بهصورت دستوری نیز
نرخ سپردههای در دسترس مردم را برای سپردهگذاری کاهش
میدهد.»به گفته این عضو کابینه وقتی تورم بالا است، به نرخ
سود بالایی نیاز داریم تا تورم را جبران کند. در عین حال وظیفه
نظام بانکی پاسخ به تقاضا است و نه سرکوب آن. افزایش یکطرفه سود بانکی
بدون چارهجویی برای حل مساله تقاضای پول در جامعه نوعی سرکوب است و
میتواند رکود را تعمیق کند.او افزود: «به عنوان وزیر یک
وزارتخانه بخشی، اعتقاد دارم نظام مالی ضعیف، بیمار و مسموم در تعارض
با رشد اقتصادی است. ما نیازمند این هستیم که استراتژی مناسبی برای
تامین مالی بخش خصوصی فراهم کنیم. باید سازوکار مناسبی برای کارآمدی
بازار سرمایه و دستیابی به منابع مالی خوب برای شرکتهای بخش خصوصی
تدوین شود.»وزیر راه و شهرسازی تصریح کرد: «درحالحاضر، هم
بانکها قدرت تامین مالی تولید را ندارند و هم بازار سرمایه
فاقد کارآیی لازم برای انجام این وظیفه مهم است. زمانی که بانکها به
درستی نمیتوانند در اقتصاد ایران ایفای نقش کنند، بازار سرمایه
ناکارآمد است و تولید در بنبست منابع مالی گرفتار شده، همه به فکر
چارهاندیشی بنیادین میافتند.»او گفت: «اگر نظام پولی
مسموم باشد، غیرممکن است که چرخ اقتصاد بچرخد؛ بنابراین اولویت
اصلاحات اقتصادی با نظام بانکی است. اگر نظام بانکی راه بیفتد، نهتنها
بخش مسکن که صنعت و کشاورزی و بقیه بخشها هم راه میافتند.
درحالحاضر قدرت تسهیلاتدهی بانکها در پایینترین حد ممکن است.
کافی است به نسبت قدرت تسهیلاتدهی بانکها به تولید ناخالص داخلی
نگاه شود یا آن را با بودجه کل کشور مقایسه کرد. باید چند برابر
بودجه عمومی کشور، توان تسهیلاتدهی در بانکها وجود داشته
باشد به این دلیل که چرخه گردش نقدینگی در کل اقتصاد ایران
است.» او افزود: «درحالحاضر مانده تسهیلات بانکی ۲۳۶ هزار
میلیارد تومان است. حدود ۱۲۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی در
گردش بنگاهها است که بدون تسویهحساب تمدید میشوند. حدود
۷۰ هزار میلیارد تومان از مطالبات معوق، رسما استمهال میشوند. البته
ممکن است بخشی از رقم دوم با رقم اول همپوشانی داشته باشد. با فرض
همپوشانی صد درصدی یا صفردرصدی میزان تسهیلات واقعی رقمی بین ۱۱۶
هزار میلیارد تا ۴۶ هزار میلیارد در نوسان خواهد بود که هر دو
رقم برای اقتصاد ما بسیار کوچک هستند. خیلی عجیب است که قدرت
تسهیلاتدهی حال حاضر بانکها از مبلغ بودجه عمومی دولت پایینتر
است. آیا با این میشود موتور اقتصاد را روشن کرد؟»آخوندی
گفت: «بانکهای ما سه بیماری مزمن دارند: داراییهای سمی، مطالبات
معوق و عدمکفایت سرمایه. تا زمانی که تکلیف این سه معضل بانکی در یک
برنامه یکپارچه و پیوسته برطرف نشود، کمتر چرخی در اقتصاد میچرخد و
همه بخشها دچار مشکل خواهند بود.» او گفت: «برخی از
بنگاههایی که بانکها مستقیما یا با واسطه شرکتهای سرمایهگذاری خود
سهامدار آنها هستند در عالم واقع ورشکسته هستند. لیکن چون اظهار
نمیکنند، در طرف دارایی بانکها مینشینند. همهساله بانکها
ارقامی را نیز به عنوان سود آنها در دفاتر خود ثبت میکنند. مشکل
این است که قبل از حل اینگونه مشکلات، افزایش سرمایه بانکها بیشتر صرف
کسری منابع اینگونه بنگاهها میشود و چرخه زیانآوری و ناکارآمدی
آنها را تسریع میکند. همین مساله در مورد مطالبات معوق وجود
دارد. مثلا بانک در حسابهایش نشان میدهد که از فردی بستانکار
است. هر دوره که میرسد، سود تسهیلات را اضافه میکند و چون
بدهکار نتوانسته بدهی و سودش را بپردازد، جریمه دیرکرد هم
اضافه میشود؛ بنابراین بانک در حسابهایش درآمد نشان میدهد و
سودآور هم است، ولی این اتفاقی است که در عالم حسابداری و روی کاغذ
رخ داده؛ درحالیکه در عالم واقعیت، نه سودی وجود دارد،
نه مالیاتی و نه درآمدی. حتی بازگرداندن اصل پول هم مورد سوال
است.»او افزود: «اقتصاد ایران دارای مشکلات بنیادین است.
مسائل اقتصادی خط قرمز نیستند طرحشان کنیم. از بانکها بخواهیم به سمت
اصلاح ساختار بروند. به نقاط تاریک بانکها نور بیندازیم و شفافسازی
کنیم. دولت باید بانکها را تمیز و پاکیزه کند، موتورشان را تجهیز
کند. مجلس و دیگر نهادهای حاکمیتی به دور از نگرشهای سیاسی و
شخصی، کمک کنند تا بانکها تمیز و پاکیزه شوند. بخشهای تولید و
خدمات نیاز به منابع مالی دارند. بانکها و بازار سرمایه اصلیترین
ابزارهای تامین مالی هستند. باید حل مسائل آنها را در اولویت قرار
داد.» وزر راه افزود: «نظام پولی کشور قدرت پاسخگویی به
تقاضای پول برای تولید و خدمات را نیز داشته باشد. لذا، ساماندهی
نظام پولی کشور هم باید مورد توجه قرار گیرد. من فکر میکنم این
موضوع آن طور که بایسته است، پیش نرفته است.»آخوندی گفت: «من
میفهمم که نظام پولی و مالی کشور دچار ناکارآمدی ساختاری شده است.
پس از آن باید بخشهای پیش رو را شناسایی کنیم. بخشهایی که بتوانند
بازدهی سریع و توزیع جغرافیایی وسیعی هم داشته باشند. دنبال
بخشهایی باشیم که امکان صادرات داشته باشند.»او افزود:
«دولت نباید با بخش خصوصی رقابت و محیط اقتصادی بینالملل را متلاطم
کند. دولت به تعهداتش پایبند باشد و درحقیقت خلاف تعهداتش
انجام ندهد. اولین استراتژی دولت، این است که درحقیقت بتواند
اقتصاد ایران را به بازارهای جهانی وصل کند. این همه مذاکره برای چه
دارد انجام میشود؟ مذاکره که هدف نیست. دولت دارد مذاکره
عملیاتی انجام میدهد که بتواند اقتصاد را از بنبست خارج کند.
بتواند هزینه مبادله بینالمللی تجار ایرانی را کاهش دهد.
میدانید درحالحاضر تجار ایران بین ۱۳ تا ۱۸ درصد اضافه هزینه
دارند. اگر شما کمترین آن را در نظر بگیرید، مفهومش این است که از
حدود ۵۰ میلیارد دلار حجم واردات ما، ۱۳ درصد هزینه اضافه
میپردازیم. اینها رقمهای کمی نیست. همین وضعیت را با نسبت کمتری در
صادرات غیرنفتی داریم، اما دوباره تاکید میکنم آنچه به گمان من به
دلیل حجم مشکلات از قلم افتاده مسائل ساختاری اقتصاد، بهویژه
اقتصاد سیاسی و بنیادهای اجتماعی اقتصاد است که از چشمها به دور
ماندهاند. شاید هم بهخاطر صعوبت پرداختن به آنها باشد.»آخوندی
با اشاره به «چهار میراث به جا مانده از دولت قبل برای اقتصاد
ایران» افزود: «اقتصاد ایران تا چند سال آینده درگیر تبعات این
میراث خواهد بود و نهتنها دولت یازدهم که دولتهای بعدی هم
باید برای حلوفصل آن دستوپنجه نرم کنند. ارثیه اول، مسکن مهر است؛
طرحی پرهزینه با آثار منفی فراوان و کارآیی بسیار نازل. ارثیه دوم، توزیع
نقدی یارانهها است که مفهوم کار و تولید را در جامعه به چالش
کشیده است. ارثیه سوم، بیانضباطی است که موجب خارج شدن امور از مجاری
خود شده است و چهارم آنچه به نام خصوصیسازی در این کشور صورت گرفته؛
نه فقط از این رو که بنگاهها به بخشهای غیرخصوصی واگذار شده که به
دلیل بههمریختگی ساختار و مدیریت اقتصاد، کشور را در یک وضعیت
بیثبات و عدم قطعیت قرار داده است.»آخوندی گفت: «یکی
دیگر از بحثهای مکتوم و زمینمانده، بیانضباطی و فساد گستردهای
است که به وجود آمده است. دولت در زمینههای مختلف آنقدر
تضعیفشده که بازسازی آن نیاز به زمان و هزینه زیادی دارد. چگونه
میتوان مشکل مطالبات معوق را حل کرد؟ امروز نهاد دولت به دلیل
قانونگریزیهای گذشته بهجایی رسیده است که گاهی برخی از اجزای آن خود
به بزرگترین نقضکننده قانون تبدیل میشوند و دولتمردان فعلی
هرچقدر تلاش میکنند تا دولت را به ریل قبلی بازگردانند، با
مشکلات تازهای مواجه میشوند. این حرفها سیاسی نیست و با هدف تخریب
افراد گفته نمیشود، اما واقعیتهایی است که مردم باید
بدانند.» او افزود: «امروز مردم میخواهند بدانند
چرا هیچ سیستم و ساختاری چه در حوزه نظارت و چه در حوزه اجرا
نمیتواند معضل معوقات بانکی را حل کند؟ چند سال است که توپ مطالبات
معوق بین سیستم بانکی و قوه قضائیه پاسکاری میشود. این نهاد، نهاد
دیگر را متهم میکند و آن نهاد، نهاد دیگر را مقصر میداند،
ولی آنچه نمود بیرونی دارد، این است که بیانضباطی مالی رو به گسترش
است و قدرت تسهیلاتدهی بانکها به پایینترین نقطه خودش کاهش یافته
است. مگر ما میتوانیم بدون قدرت تسهیلاتدهی بانکها وارد دوره
رونق اقتصادی شویم؟»او گفت: «اگر بخواهیم رونق اقتصادی داشته
باشیم، حتما مجبوریم کاری کنیم که بانکها قدرت تسهیلاتدهی داشته
باشند. مطالبات معوق یک وجه از بیانضباطی مالی است، اما کافی است از
بانک خارج شوید و به شهرهای بزرگ سر بزنید. این شهرها نظم ندارند.
شهرهای بزرگ غیرقابل سکونت شدهاند. بینظمی در شهرهای ما غوغا
میکند. آلودگی صوتی، تنفسی، ناامنی اجتماعی و بزهکاری در شهرهای ما
قابل مشاهده است و هیچ مسوولی نمیتواند آن را نادیده بگیرد.»
منتشر شده در
نظرات
ارسال یک نظر