یک اصل در رسانه داریم بنام «شرافت خبرنگاری»، چیزی شبیه سوگندنامه پزشکان! و خبرنگار و روزنامهنگاران همه جای دنیا به آن اعتقاددارند و اگر کسی ذرهای از این اصل بلغزد؛ میشود باجگیر،کارت هدیه بگیر و یا خبرنگار صداوسیما!
میپنا – «صرفاً جهت اطلاع»مورخه پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۳ خبرنگار صداوسیما در پاریس، پل معروفی را با هزاران قفلزده شده روی نردههای کناری آن نشان داد و با بغض همیشگی«صداوسیمایانه» (این نوع بغض مخصوص رسانه ملی است) گفت مردم این قفل را میزنند چون گرفتاری دارند و به دلیل بحران اقتصادی و مشکلات اقتصادی روی این پل بهقدری قفل زدهاند که دیگر این پل توان ندارد (و همزمان تلویزیون نشان میداد که کشتی توریستی حامل دهها توریست از زیر آن رد میشود) و …واقعاً این خبرنگاران وقتی آن سوی دنیا حرف میزنند کمی هم به حلال و حرام بودن حقوقشان که بخشی از بیت المال است فکر میکنند؟ اصلا اعتقاد دارند؟ اما آنچه واقعیت دارد اینکه نام پل «پل عشاق» است که داستان دیگری دارد….جالب اینجاست که این برنامه در انتها قیافه مهدی هاشمی را نشان داد که هنگام ورود به دادگاه به خبرنگار صدا و سیما گفت: «شما صداوسیماییها یه مشت دروغگویید» (و الحق درست گفت) و بلافاصله مجری این برنامه که «شلوار قرمز دخترانه » پوشیده بود، با چسباندن حرف دادستان به ته فیلم، گفت ما منتظر عدالت منصفانه هستیم (اتفاقاً به این چسباندن میگویند مصداق خفتگیری رسانه ملی) این رسانه در حرکتی دیگر با بریدن و چسباندن حرفهای دکتر نجفعلی میرزایی مدیرعامل خانه کتاب، حرفهای وی را وارونه کرده و ۱۰۰ درصد متفاوت ازآنچه وی گفته بود را درباره ممیزی کتاب پخش کرد.حالا واقعاً مردم قضاوت کنند: صدا و سیما چرا دست از خفتگیری رسانهای برنمیدارد؟ آدم نمازخوان معتقد به خدا پیغمبر، حاضر است دین و ایمان خود را برای ماندن در خارج و هدر دادن بیتالمال نفتی از دست بدهد؟ از معاونت مطبوعاتی تقاضا دارم در نظام جامع رسانهای که قرار است تصویب شود، برای خبرنگاران صداوسیما نیز بخشی مستقل برای تعریف شرایط دادن پروانه خبرنگاری به آنها ایجاد کند تا صرفنظر از دیدگاههای سیاسی، ابتدا به ساکن دیده شود که آیا فلان فرد لیاقت خبرنگار شدن در صدا و سیما را دارد؟
منتشر شده در
نظرات
ارسال یک نظر