در حال خواندن
جواد خیابانی، قربانی پُز روشنفکری
0

نام «جواد خیابانی» حس دوگانه ای برای همه ما به وجود می آورد. از یک طرف خاطرات شیرین فوتبالی به خصوص بازی ایران و استرالیا در ۸ آذر ۷۶ با صدای او در ذهنمان حک شده و از سوی دیگر نمی دانیم گاف های مکرر او هنگام گزارش بازی را کجای دلمان بگذاریم.
پخش بازی های جام جهانی ثابت کرد عملکرد
سایر گزارشگران صدا و سیما اگر بدتر از جواد خیابانی نباشد بهتر هم نیست
اما فقط او باید پذیرای انتقادات بی رحمانه در فضای مجازی باشد.

نام «جواد خیابانی» حس دوگانه ای برای همه ما به وجود می آورد. از یک طرف
خاطرات شیرین فوتبالی به خصوص بازی ایران و استرالیا در ۸ آذر ۷۶ با صدای
او در ذهنمان حک شده و از سوی دیگر نمی دانیم گاف های مکرر او هنگام گزارش
بازی در چند سال اخیر را کجای دلمان بگذاریم.

به جرأت می توان گفت همیشه یکی از نام های پرتکرار در شبکه های اجتماعی
جواد خیابانی است. کافی است وقتی او یک بازی فوتبال را گزارش می کند سری به
توئیتر بزنید. کاربران این شبکه بدون لحظه ای تعلل کوچکترین گاف خیابانی
را دستمایه شوخی های بی شمار خود قرار می دهند. کاربران
فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی و البته وب سایت های خبری داخلی هم به
همین روش برای خوشایند مخاطب با این موج همراهی می کنند.

ولی اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم آیا عملکرد خیابانی تا این حد پر ایراد و
غیرقابل تحمل است؟ مگر اینطور نیست که سایر گزارشگرها به غیر از فردوسی
پور و احمدی هم در هر بازی اشتباهات مکرری دارند؟ چرا از آنها ایراد نمی
گیریم و سوتی هایشان را به اشتراک نمی گذاریم؟

این آش اینقدر شور شده که دیگر کسی توجه نمی کند خیابانی حداقل صدای گرمی
برای گزارش دارد، ضمن اینکه درست و بجا هیجان را به مخاطب منتقل می کند. به
نظر می رسد ایراد گرفتن از خیابانی به نوعی پز روشنفکری و کول بازی تبدیل
شده؛ در واقع واکنش های جمعی ما در مورد خیابانی و امثال او پرده ای دیگر
از سبعیت مدرن ماست.

فهمیدن اینکه این شیوه تاختن به جای اصلاح تخریب می کند، نیاز به ضریب هوشی
چندان بالایی ندارد. البته شاید عده ای به علت برخوردهای جواد خیابانی با
شرکت کنندگان در برنامه «آقای گزارشگر» به او حس خوبی نداشته باشند اما
بالاخره جایی باید این روند غیرمنطقی متوقف شود.

یک مقایسه ساده

در روزهای اخیر مطابق انتظار انتقادات گسترده ای از شیوه گزارش جواد
خیابانی در بازی های جام جهانی شده است. منتقدان خرده گرفته اند که چرا
خیابانی اینقدر در بازی الجزایر طرفدار این تیم بوده یا مثلا صعود الجزایر
را به مردم این کشور تبریک گفته؛ انگار آنها از شبکه سه بازی ها را می
بینند.

همه این انتقادات درست اما اگر منصفانه به ماجرا نگاه کنیم سایر گزارشگرها
هم وضعیت بهتری نداشتند. مثلا در بازی یک هشتم نهایی بلژیک – آمریکا،
صادقیان گزارشگر بازی آشکارا به ضرر آمریکا بازی را گزارش می کرد.

او در وقت های اضافه بازی هم اصلا متوجه به بازی آمدن «لوکاکو» نشد و تا
چند دقیقه او را با «اوریگی» اشتباه گرفته بود. این گزارشگر حتی دی برونه
مهاجم بلژیک را به جای وولفسبورگ، بازیکن چلسی معرفی کرد؛ حالا اگر فقط یکی
از این اشتباهات از خیابانی سر زده بود، شبکه های اجتماعی منفجر می شد.

در همین بازی های جام جهانی مثال های متعددی وجود دارد، مثلا سیانکی
گزارشگر بازی فرانسه – هندوراس در اظهارنظری عجیب گفت «برخلاف فرانسه که
پیراهنشون رو یه تولیدی مطرح تولید کرده (مکث طولانی) اسپانسر هندوراس مطرح
نیست.» یا در جای دیگری در همین بازی گفت «شماره سیزدهی رو می بینید که می
تونه حتی مثل یه ۱۰ خوب باشه.«

علیرضا علیفر هم که اگر از اظهارنظرهای مکررش در مذمت دفاع خط و تلفظ
متفاوت نام بازیکنان بگذریم، در هر بازی جملات عجیب کم نمی گوید؛ مثلا در
بازی بلژیک و الجزایر گفت «۲۰ دقیقه تا پایان بازی وقت داریم و تو بیست
دقیقه می شه ۲۰ تا گل زد. «

پیمان یوسفی هم که از گذشته ید طولایی در سوتی دادن هنگام گزارش دارد. او در بازی الجزایر – کره
جنوبی گفت «الجزایر ۱۰ شوت تو چارچوب داشته که از این تعداد ۵ تاش تو
چارچوب بوده»؛ حالا باید پرسید چرا کسی این حجم انبوه گاف های سایر
گزارشگران را در شبکه های اجتماعی بزرگنمایی نمی کند اما کوچکترین اشتباه
جواد خیابانی بارها به اشتراک گذاشته می شود.

آقا معلم یا آقای گزارشگر

جواد خیابانی ۴۸ سال سن دارد و با این حساب از اکثر کسانی که در شبکه های
اجتماعی او را مورد تمسخر قرار می دهند چند دهه بزرگتر است. در رشته مهندسی
متالوژی تحصیلکرده و از سال ۶۸ به عنوان مدرس هنرستان مشغول به کار شده
است. بعدتر در سال ۷۳ به عنوان گزارشگر و مجری ورزشی جذب صدا و سیما می شود
و سال بعدش هم ازدواج می کند.

در ابتدای شروع کارش در کنار افرادی مثل بهرام شفیع، عباس بهروان و اسکندر
کوتی فقط چند دقیقه فرصت گزارش به او می رسید اما کم کم توانست توانایی های
خود را به اثبات برساند. هر چند این روزها از شیوه گزارش خیابانی انتقادات
فراوانی می شود اما او در سال ۱۳۷۷ موفق شد جایزه بهترین گزارشگر فوتبال
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را دریافت کند و در سال ۱۳۷۸ نیز از سوی
مجله سروش و با انتخاب خوانندگان این مجله بعد از حسین الهی قمشه ای به
عنوان محبوبترین چهره تلویزیونی در ایران دست یافت. همچنین در سال های ۱۳۸۴
و ۱۳۸۶ به عنوان بهترین مجری برنامه های ورزشی انتخاب شد. (روزنامه هفت صبح)

درباره نویسنده
عبداله افتاده
دانش آموخته رشته روابط عمومی الکترونیک هستم، به واسطه شرایط زندگی رشته‌های مختلف کاری را تجربه کردم، تا اینکه در سال 1380 با ورود به خبرگزاری ایرنا استان تهران به عنوان خبرنگار متوجه اشتیاق فراوان به این حرفه شدم. از آن زمان تاکنون نیز در رسانه‌های مختلف در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات مشغول به فعالیت بوده‌ام. موجب خرسندی است اگر انتقادات، پیشنهادات و سوژه های خبری خود را از طریق کانال‌های ارتباطی زیر با من به اشتراک بگذارید.

ارسال یک نظر