در حال خواندن
الهام مسیر درست توسط مرحوم علامه طباطبایی به مدیرعامل مخابرات ایران
0

برای مصاحبه با مدیرعامل شرکت مخابرات ایران که ۲۴ ساعت قبل قرارش گذاشته شد، تصمیم گرفتم یک گفت و گوی عمقی و بدون محافظه کاری مرسوم در فضای روابط عمومی کشور داشته باشیم. سوالاتی صریح و روشن از همه زوایای فکری و ذهنی مرد اول مخابرات ایران. سوالاتی که شاید ماه ها در ذهن بسیاری از کارکنان شرکت وجود دارد و سوالاتی که شاید دانستن پاسخ هایش برای همکاران خالی از لطف نباشد.
 
گفت و گو: محمد خجسته نیا
مهندس فیضی نشان داد در پاسخ هـا توانایی عبور کــــردن از تناقض‌های ذهنی و فرهنگی جامعه ایرانی و سازمان های ایرانی را داراست. تناقض روستا زاده بودن و مدیریت کردن بر بزرگترین شرکت خصوصی کشور، تناقض عاطفی بودن و جدی بودن. تناقض دیدن وضع موجود و امیدوار بودن به آینده مطلوب. شاید او هم در سال ۹۰، چنین صمیمانه ۵/۲ ساعت با کسی به گفت و گو ننشسته باشد. مهندس از همه چیز گفت از روستایشان و همت والای پدر و مادرش، از سختی ها و مرارت هایی که از کودکی تا امروز متحمل شده . از علاقه اش به حیدربابا و شستکام، از مقاومت‌های درونی برخی برای متحول نشدن و مخابرات متحول در سال ۹۱ ، و غیره.
به عنوان نخستین سوال بفرمایید چگونه شد که به مخابرات علاقه مند شدید؟
بــرای آمدنم به مخابرات باید هم از علاقه‌ام بگویم و هم از یک خاطره یاد کنم. پایه اول راهنمایی بودم ( ۱۳ ساله ) از خانه تا مدرسه مسافتی بود که اتوبوس سوار می‌شدم. در ایستگاهی طبل‌هایی را می‌دیدم که نمی‌دانستم چیست و بعدها فهمیدم آنتن‌های مخابرات است. روزی به من دستور دادند که بروم به دایی‌ام که در ترکیه بود، تلگراف بزنم. پرسیدم کجا باید بروم، گفتند همان جا که آن طبل‌ها هست. فهمیدم کـــه آن طبل‌ها مربوط به اداره‌ای‌ است که نامش مخابرات است. آن طبل‌ها کنجکاوی مرا برانگیخت و به خاطر علاقه‌ای که به وسایل برقی و الکترونیکی، از جمله رادیو داشتم، در دوران دبیرستان به درس فیزیک علاقه‌مند شدم. در سال ۱۳۵۸ دیپلم ریاضی گرفتم و بعد به جبهه رفتم. و پس از آن، در دانشگاه دولتی و آزاد شرکت کردم، در دانشگاه تبریز رشته فیزیک قبول شدم و در دانشگاه آزاد رشته الکترونیک. تردید داشتم که کدام را انتخاب کنم. در دانشگاه تبریز در رشته فیزیک ثبت نام کردم، اما علاقه‌ام بیشتر به الکترونیک بود. با خودم کلنجار می‌رفتم که چه کنم، شب خواب دیدم کـــه داخل مکانی، علامه طباطبایی در نقطه‌ای بلند نشسته و جمعیت فراوانی پای سخن ایشان‌اند و وی سخنرانی می‌کند و به پرسش‌ها پاسخ می‌دهد. عده‌ای آمدند و آن فضا را آتش زدند و علامه را با خود بردند و من هـی داد می‌زدم که علامه به سؤال من جواب نداده و گریه می‌کردم. از بس سر و صدا و اعتراض کردم، یک تابلو را به من نشان دادند که این پاسخ سؤال توست. دیدم روی آن نوشته : « ن والقلم.» از خواب بیدار شدم و پدرم علّت نگرانی و سر و صدای مرا پرسید. خواب را بـــازگو کردم. بـــه قرآن مراجعه کرد و کتاب تعبیر خواب و پاسخ گرفت که اگر کسی « ن والقلم » قرآن را خواب ببیند، تعبیرش آن است که برای انجام کاری، که دو تصمیم دارد، به تصمیم دومش عمل کند، پدرم پرسید چه مشکلی داری؟ قضیه انتخاب دانشگاه دولتی و آزاد را گفتم و بنا به توصیه ایشان و تعبیر خواب، تصمیم دوم، یعنی دانشگاه آزاد و رشته الکترونیک را انتخاب کردم. بعدها دیدم که روی تابلو دانشگاه آزاد عبارت « ن والقلم » هست.
چنین بود که به جای فیزیک دانشگاه تبریز، الکترونیک آزاد را خواندم. پس از دو سه ماه مشغول تحصیل شدن، اطلاع یافتم که مخابرات برای استخدام ثبت نام می‌کند. با مدرک دیپلم ریاضی به استخدام مخابرات درآمدم و در بخش مالی مشغول کار شدم. و در مدّت تحصیل در دبیرستان و دانشگاه و کار در مخابرات، نجّاری هم می‌کردم.
 
آشنایی یک مدیر مالی با مسایل فنی، یا مدیر فنی با مسایل مالی در شرکت، چه تأثیری دارد و چه رابطه‌ای؟
رابطه این دو و تأثیرشان در یکدیگر بسیار شدید است. من کارم را با مسائل مالی در مخابرات آغاز کردم. با ورود سوییچ دیجیتال، به سالن دستگاه رفتم. در تجهیزات دقیق شدم. در بخش مالی، سامانه کامپیوتری را راه‌اندازی کردیم. به پیشنهاد آقای فرقانی ( معاون مالی وقت مخابرات استان آذربایجان شرقی ) و با نظر ایشان که متولی کامپیوتر بخش مالی، باید امور فنّی و مالی هر دو را بداند، مسؤول کامپیوتر مالی شدم ( اواخر سال ۱۳۶۸ ). در سال ۶۹ ، شبکه وَن کامپیوتری مخابرات آذربایجان شرقی را راه‌اندازی کردیم که پاسخگوی مشترکان تلفن باشد. آقای مهندس صنعتی مدیرعامل سابق مخابرات معین استان بود، برای بازدید آمده بود. آقای بخشمندی هم مدیرکل استان بود. مرکز ۱۱۸ و امور مشترکان را کامپیوتری و صدور قبض را لحظه‌ای کرده بودیم. آقای صنعتی کنجکاو شد؛ توضیح دادیم. ایشان به تهران آمده، به مهندس غرضی، وزیر وقت مخابرات توضیح داده بود.
سالگرد امام ( ره )، مهندس غرضی به تبریز آمد. مرا احضار کردند. یک کامپیوتر به « وزیر سرا » بردیم و یک خط تلفن کشیدیم و سیستم را راه‌اندازی کردیم و نشان دادیم. پس از آن جابه‌جایی‌هایی اتّفاق افتاد تا این که سال ۱۳۷۵ که شرکت مخابرات استانی تشکیل شد، مجدداً معاون مالی شرکت شدم که تأکید کردند که معاون مالی اگر فنّی باشد بهتر است. مطالباتی که نمی‌دانستند، کجاست، توانستیم، استخراج کنیم. نتیجه این که مهندس خوب زیاد داریم. مدیر مالی خوب نیاز داریم. بعداً در زمان مدیرعاملی آقای مهندس وصلی، قائم مقام مدیرعامل و سرانجام مدیرعامل شرکت مخابرات تبریز شدم.
 
هیچ فکر یا آرزو می‌کردید که یک روز مدیرعامل مخابرات شوید و اصلاً هیچ تلاشی برای رسیدن به این مقام کرده‌اید؟
نه، نه، اصلاً نه آرزو کردم و نه تلاش. برای حفظ آن هم تلاش نکردم. حضرت علی ( ع ) سخنی دارد به این مضمون: « در طاعت خالق و خدمت مخلوق باشید » و لرزان‌ترین میز، میز مدیریتی است.
 
تفاوت مدیرعاملی در مخابرات دولتی و مخابرات خصوصی چیست؟
تفاوت‌های خیلی اساسی دارد و باید داشته باشد. در بخش خصوصی، کارها باید خیلی راحت باشد. مخابرات فعلی ما، هنوز ساختارش دگرگون نشده و به آن جا نرسیده است. تعدّد قوانین و قوانین مغایر هم در بخش دولتی، زیاد است و این ویژگی، مدیران را می‌ترساند؛ و از سازمان‌های نظارتی واهمه دارند. ما با همه سازمان‌های نظارتی به صورت شفّاف برخورد کردیم. اعتقاد دارم که سازمان‌های نظارتی به دنبال مچ‌گیری نیستند. در بخش خصوصی، مسوولیت سخت است. چون لایه‌های مدیریتی، کم می‌شود ولی قوانین ساده‌تر. در حال حاضر در مخابرات، مدیران و مسؤولان هنوز نمی‌توانند بپذیرند که مخابرات خصوصی شده است. سیستم دولتی، خواه ناخواه، از مدیر دولتی، حمایت می‌کند.
 
هیچ وقت از مدیرعامل بودن، پشیمان شده‌اید؟
یک روز پشیمان شدم و تصمیم گرفتم که بروم استعفا کنم . خاطره عجیبی دارم . در جلسه‌ای بودیم؛ هرچه استدلال می‌کردیم و می‌گفتیم، طرف‌های مقابل نمی‌پذیرفتند و مطلب را نمی‌گرفتند. بسیار عصبانی و ناراحت بودم. روز پنجشنبه بود که معمولاً پیاده به منزل می‌روم. سرخیابان خواجه عبدالله، ســـوار تاکسی شدم. آقایی مجلّه‌ای در دست داشت. گوشه مجلّه ، جمله‌ای از ملاّ صدرا به این مضمون نوشته شده بود :
« این جهان ویرانه‌ای است. این گونه جهان را رها کردن، دنائت است. ناآگاهانه آن را آباد کردن، رذالت است. آبادکردن یک گوشه جهان، آباد کردن کل جهان به دست همگان است. »
پس، کار را ادامه دادم.
 
سیاست، در مدیریت چه تعبیری دارد؟
سیاست به مفهوم تدبیر، لازم است. امّا سیاست به صورت سیاست بازی، انسان را زمین می‌زند.
 
می‌گویند، شما خوش‌بین هستید! به آینده مخابرات خوش‌بین هستید. ولی برخی متغیرها مانند مدیریت‌های سنتی و غیره  موانع جدی برای شما است؟ نظر شما چیست؟
صنعت مخابرات، رشد سرسام آوری دارد؛ با رشد خود، راه را مشخص می‌کند. من به آینده مخابرات نه تنها خوش‌بین هستم، به بهبود آینده مخابرات اطمینان دارم. مخالفان با خصوصی سازی مخابرات‌، می‌گفتند این کار امکان‌پذیر نیست. همکاران ما سه سال زجر کشیدند تا خصوصی شدیم‌. این کار را فقط در بخش خدمات می‌شود عملی ساخت؛ در تولید بسیار سخت است. مجموعه ای که هشت هزار میلیارد تومان برای تصاحب نیمی از مخابرات پول می‌گذارد، حتماً عقل و تدبیر لازم را داشته است که مخابرات سودده است. اطمینان دارم که همکاران ما به آرامش می‌رسند . مشترکان ما هم .
 
نظرتان درباره ادبیات و عرفان چیست؟ در یک مصاحبه به خواجه عبداله انصاری، اشاره کرده بودید؟
من اصلاً ارتباط و تخصص در ادبیات و عرفان ندارم. اصلاً نمی‌توانم شعری را حفظ کنم. شعر حیدر بابای شهریار را هر پنجشنبه در مسیر یکی دو ساعته‌ام گوش می‌کردم. نتوانستم چیزی از آن را حفظ کنم . در این بخش، حافظه‌ام بسیار ضعیف است. بحث‌های مدیریتی و درس‌های زندگی که در سخن خواجه عبدالله هست، بسیار جالب است. می‌گوید: بدی در مقابل بدی سگساری‌ است . نیکی در مقابل نیکی، خرکاری است. نیکی در مقابل بدی، کار عابدان خدایی است. »
 
برای مشکلات و تنگناهای اقتصادی کارکنان قراردادی و پیمانکاری چــه فکری کرده‌اید؟ و چه طرحی دارید؟ ظاهراً تشکیل « شسکام » را پیشنهاد داده‌اید؟
متأسفانه تشکیل شسکام خیلی به طول انجامید‌. نمی‌خواهم کسی را مقصّر جلوه دهم. افراد منفی، کار را به عقب انداختند؛ مراحل خصوصی سازی هم چند بخش است. دوران قبل و دوران بعد. خصوصی سازی را در سال ۱۳۸۶، طراحی کردیم و به شدّت روی آن کار کردیم . کسانی زیر پوشش شرکت‌های پیمانکاری‌اند ، دغدغه‌شان این است که سال بعد چه می‌شود. یک راه حلّ این است که شرکت پیمانکاری زیر مجموعه شرکت مخابرات باشد با درصد کمتر. یکی هم این که کارکنان سهامدار باشند با درصد بیشتر. در میان کارکنان پیمانکاری، نیروهای مستعّد داریم. ده جلسه پرسش و پاسخ از طریق ویدئو کنفرانس برگزار کردیم. شبهاتی ایجاد کردند. هفته پیش فراخوان دادیم. تا توزیع شود و برگردد. این کار ســـه نتیجه دارد : ۱- پیمانکاری ثبات پیدا می‌کند. ۲- اشتغال فرزندان همکاران عملی می‌شود. ۳- همکاران بازنشسته که توانایی و مهارت کار کردن دارند‌، اشتغال می‌یابند.
 
آقای مهندس ، بالاخره تکلیف نیروهای قراردادی چه می‌شود؟
در میان آنها نیروهای بسیار مستعّد، زحمتکش، مسؤولیت‌پذیر فراوان است. بین یک کارمند قراردادی لیسانسه که کار فکری و فرهنگی می‌کند با یک نیروی خدماتی هیچ فرقی نیست و این دور از عدالت و اعتدال است. از طرفی برای پذیرش نیروهای دانش آموخته، از میان فرزندان کارکنان، به رشته‌هایی به عنوان رشته‌های مطلوب اشاره کرده اید؛ رشته‌های دیگری هم هست که مخابرات از آنها بی نیاز نیست، که به آنها اشاره‌ای نشده است.
قرار است آزمونی برگزار کنیم و ۵ هزار نفر نیروی مستعّد جذب کنیم. ان شاء الله در اردیبهشت ۱۳۹۱ این کار عملی می‌شود.
 
شسکام چه زمانی عملیاتی می‌شود؟
در اسفند پذیره‌نویسی صورت می‌گیرد. دو ماه بعد، مطمئنا، شسکام کارش را آغاز می‌کند و در آینده می‌تواند در حدّ شرکت مخابرات ایران بشود و حتی وارد بورس شود.
 
چرا مشاور خارجی برگزیده‌اید؟ دلیل خاصّی داشته است؟
مشاور خارجی برای تغییر ساختار نیست. برای مشورت و برای هدایت مخابرات است. دلیل انتخاب مشاوران خارجی این است که تجربه جهانی دارند. شاخه‌های مشاوره داخلی است که برای کارهای مختلف نظر می‌دهد. در دو بخش از مشاور داخلی بهره می‌گیریم، ۱- مدیریت منابع انسانی و گزینش نخبگان. ۲- بخش مدیریت مالی که رکن اصلی شرکت است که باید با وضع بومی شرکت سازگاری داشته باشد.
 
برای جذب نخبگان و فارغ التحصیلان چه برنامه‌ای دارید؟
دو بحث هست، اول ۳۰ هزار نیروی مخابرات غربال شوند. کسانی که می‌توانند به شرکت کمک کنند، ارتقاء پیدا کنند و بیایند بالا. ما هدف و چشم‌انداز برای شرکت نداشتیم. اکنون هدف مشخص شده است. بعد ساختار را مشخّص می‌کنیم . پیش‌بینی می‌کنیم اوایل سال آینده این هدف عملی شود. و از دانشگاهیان بهره‌مند شویم.
 
چشم‌انداز مخابرات در سال ۱۳۹۱ چیست؟
مخابرات از لختی و سستی زمان دولتی بودن، بیرون می‌آید. سازمان، چابک و سرزنده می‌شود. عملیاتی شدن ساختار، آغاز می‌شود. دو بخش تلفن ثابت و همراه را باید به جهت یکپارچه شدن، پیش ببریم. برای این کارها، حداکثر ۱۸ ماه پیش‌بینی کرده‌ایم. مخابرات یک حسن و خصوصیت برجسته دارد و آن « به روز » بودنِ فناوری آن و نیروهای آن است. سازمان مخابرات، یادگیرنده است.
 
کارکرد روابط عمومی مخابرات، از نظر شما چه گونه است؟ چه نمره‌ای به آن می‌دهید؟
تا این مقطع ، مخصوصاً در دوران آماده­سازی شرکت برای خصوصی سازی و دوران گذر، انصافاً روابط عمومی و دکتر زارعیان خیلی خوب عمل کردند، آینده روابط عمومی، خیلی سخت است. اگر درست مدیریت نشود، در داخل و بیرون سازمان نتواند رسالت خود را ایفا کند، آسیب می‌بیند؛ ولی مطمئنم پیروز خواهد شد. روابط با مطبوعات، رسانه‌ها خیلی خوب بوده است. اطلاع‌رسانی خیلی مهم است. شفاف­سازی مهّم است، ارتباط با مردم هم خیلی مهم است.
 
در مورد مدیریت یا اشتغال اداری خانم‌ها نظرتان چیست؟
دادن شغل به خانم‌ها، توصیف‌هایی دارد. دکتر الهی قمشه‌ای در سال ۱۳۶۵ در لندن درباره شغل، سخنرانی کرده بود که دو سه بار از تلویزیون پخش شد. ( به آقای دکتر زارعیان توصیه کردم که آن را تهیه و برای کارمندان تکثیر کند. ) دکتر الهی، همه موارد و نکات شغلی را با رویکرد قرآنی، توصیف کرده است؛ و می‌گوید این مسائل در قرآن حلّ شده است. ایشان می‌گوید خداوند در قرآن فرموده که زن را ناز آفریده، مرد را نیاز. مادر به اقتضای آفرینش خود وظایفی دارد و پدر هم وظایفی؛ فرزندانی که فقط با پدر،  بزرگ شوند یا فقط با مادر، موفق نخواهند بود؛ در اجتماع مشکل دارند. فرزند باید در کنار پدر و مادر، هر دو،  بزرگ شود. جایگاه زن و مرد در سیاستنامه خواجه نظام الملک هم تعریف شده است. جایگاه مادر بودن و همسر بودن را نباید خانم‌ها از دست بدهند. اگر از دست بدهند، خانواده را فدا کرده‌اند. من قانون کار دوران هخامنشی را هم خوانده‌ام. خانمی کـــه کار می‌کرد و حقوق می‌گرفت، وقتی باردار می‌شد، طبق قانون کار هخامنشی، تا دو سالگی فرزندش از کار کردن معاف بود و حقوق هم می‌گرفت. در هر صورت مشاغل خانم‌ها باید هماهنگ با روحیه و خلقت آنها باشد. مشاغلی هست که با طبیعت خانم‌ها هماهنگ نیست، مثلاً راننده آژانس بودن. اینگونه مشاغل باعث ناهنجاری فرزندان آنان می‌شود. انتظار نداشته باشید که فرزندان یک زن راننده، متعادل باشند. در کودکی با عشایر سروکار داشتم، پیرمردها می‌گفتند خانمِ باردار حتماً باید روزی دو سه صفحه قرآن بخواند؛ در آن صورت فرزندش زودتر و بهتر قرآن یاد می‌گیرد. در اخبار خواندم که جنین از چهار ماهگی،  می‌شنود. پس جنین هر صدایی را می‌شنود، صدا ماشین، رانندگی، دنده عوض کردن، قرآن خواندن و غیره در دوران کارشناسی ارشـد که مدیریت می‌خواندم، پژوهش‌ها نشان می‌داد که زنانِ مدیرِ موفق، یا دختران سنّ و سال داری هستند که ازدواج نکرده اند  یا کسانی هستند که فرزندان‌شان را بزرگ کرده‌اند و سر وسامان داده‌اند و از خانه بیرون کرده‌اند و دیگر مسؤولیت ندارند و اکنون کار مدیریت می‌کنند.
 
بعضی از بانوان و همسرشان همکارند، نظرتان در باره اینها چیست؟
زن و شوهر نباید در یک محیط کار کنند و نباید هفت روز هفته را با هم باشند؛ در یک سازمان بودن اشکال ندارد اما در یک محیط نباشند. به نتیجه یک پژوهش اشاره کنم. در تبریز که بودم ( سال ۱۳۸۰)، ۵ دانشجوی روان شناسی، ( چهار خانم و یک آقا ) برای تحقیق به مخابرات آمدند. شرط پذیرش آنان را دریافت گزارش تحقیق قراردادم . دو سه ماه آمدند و رفتند و گزارش‌شان را به استادشان دادند. روزی دو تن از استادان نزد ما آمدند و پرسیدند که چرا ما گزارش تحقیق را خواسته ایم. گفتم که می‌خواهیم بدانیم که در اداره ما چه می گذرد و روابط کارکنان با هم و با خانواده شان چه گونه است؟ نتیجه تحقیق این بود که کارکنان مخابرات، به سازمان بیشتر از خانواده و خانه علاقه‌مندند. گفتم: این که خیلی خطرناک است. گفتند: شما محیط خوب در اداره ایجاد کرده‌اید کارمندان خیلی با هم صمیمی شده اند‌. برای حلّ این مشکل، پیشنهاد شد که تورهای مسافرتی خانوادگی برای کارکنان برقرار کنیم. به هر حال وضع خوبی نبود، خیلی تلاش کردیم  تا ارتباط کارکنان را با اداره و خانواده، متعادل کنیم.
 
در ساختار سازمانی جدید، شایسته سالاری چه جایگاهی دارد؟ مخصوصاً در انتصاب و انتخاب مدیران؟
عرض کردم، استعدادهای نهفته پایین نمی‌ماند؛ شکوفا می‌شوند. دیگر افراد، فلّه‌ای بالا نمی‌آیند. یک تحلیل سازمانی کرده‌ایم. فرم‌هایی تهیه کرده‌ایم. تحلیل رفتاری کرده‌ایم. افراد مشخصات خود را پر کرده‌اند. ما مشخصات لازم برای یک شغل را اعلام می‌کنیم؛ به سیستم می‌دهیم. فرد مورد نظر از داخل سیستم پیدا می‌شود.
آقای مهندس فیضی چند کلمه را ما ذکر می‌کنیم شما یک تعریف کوتاه ارایه فرمایید.
۱- شرکت مخابرات ایران ؟   
شرکتی که ۳۸ سال در صدر بوده است !
۲- تغییر ساختار ؟ 
از ضروریات
۳- NGN  ؟
فناوری که خیلی‌ها برداشت اشتباهی از آن دارند.
۴- دکتر غفاریان ؟
مدیر استراتژیک و اسوه در ایران
۵- همراه اول ؟  
مردم ، خیلی به آن علاقه دارند.
۶- پاداش ؟ 
شیرین است؛ اگر خوب مدیریت نشود، مخلّ است.
۷- سفر ؟  
واجب است.
۸- سهام ؟   
ایده­آل برای دارندگان آن.

درباره نویسنده
عبدالله افتاده

ارسال یک نظر