فاطمه ملکی-آیدا امیراصلانی
داوود زارعیان مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات ایران و استاد دانشگاه در رشته علوم ارتباطات از آن دسته آدمهایی است که توانسته با نسلهای مختلف مدیران مخابراتی و دانشگاهی نشست و برخاست کند اما همچنان با نگاه و سیاستهای خود به اداره مجموعه تحت مدیریتش بپردازد.
او مدیریت روابط عمومی شرکت مخابرات را در هم درسالهای ساختار دولتی و هم در سالهای با مدیریت خصوصی برعهده داشته است اما در هیچیک از این دوران از منافع شرکتش به نفع دیگر رقیبان کوتاه نیامده است. گفتوگو با زارعیان حول دو محور حوزه ارتباطات با محوریت جامعه اطلاعاتی و چالش دایمی میان مخابرات و شرکتهای PAP انجام شد که ماحصل آن را در ذیل میخوانید.
در سالهای گذشته در حوزه ارتباطات به موضوعات مربوط به جامعه اطلاعاتی خیلی پرداخته شده اما در سالهای اخیر این مباحث کمرنگ شده و موضوعات مرتبط با شبکههای اجتماعی بیشتر مطرح شد. به نظر شما علت این تغییر نگاه و رویکرد چیست؟
ممنونم از اینکه میخواهید درخصوص جامعه اطلاعاتی که مدتهاست مورد کمتوجهی قرار گرفته صحبت کنیم. شاید بد نباشد ابتدا به تاریخچهای از جامعه اطلاعاتی اشارهای کنیم. در این تاریخچه علت تحرکی که ایران داشته دیده میشود. پس از اینکه موضوع جامعه اطلاعاتی در سال ۹۸ مطرح شد، تا به تصویب سازمانهای بینالمللی برسد، سه سال طول کشید؛ یعنی عملا سال ۲۰۰۱ توسط ITU و UN تصویب و قرار شد دو اجلاس در ژنو در سال ۲۰۰۳ و در تونس در سال ۲۰۰۵ برگزار شود. چیزی که ITU تصویب و UN از آن حمایت کرد، این بود که در حوزه جامعه اطلاعاتی فقط دولتها وارد نشوند یا فقط شرکتهای مخابراتی وارد نشوند، بلکه همه بخشها اعم از خصوصی و دولتی و نیمهخصوصی و نیمهدولتی و بهویژه دانشگاهها و مجامع علمی وارد شوند. این شاید نقطه عطف تحرک در حوزه جامعه اطلاعاتی بود، به همین دلیل پیش از برگزاری اجلاس ژنو و اجلاس تونس شاید صدها سمینار علمی منطقهای و میانمنطقهای توسط بخش خصوصی و بهویژهNGOها برگزار شد و اغلب پیشنهادهایی که به اجلاس ژنو و تونس رسید، پیشنهادهایی بود که از این طریق عملی شد؛ البته در غالب کشورهای دنیا دولتها به NGOها کمک کردند، چون NGOها بهتنهایی قادر به انجام این کار نبودند.
در واقع اولین دورانی بود که NGOها شکل گرفتند و در حال فعالیت بودند؟
در ایران انجمن جامعه اطلاعاتی که تازه شکل گرفته بود و مورد حمایت وزارت ارتباطات و حتی دولت بود، تحرک خوبی در این حوزه داشت. پس از این تحرک نسبی در کشور، ایران بهعنوان یکی از کشورهای منطقه برای برگزاری اجلاسهای منطقهای و دادن پیشنهاد به برگزارکنندگان انتخاب شد. هم پیش از اجلاس ژنو یک همایش در ایران برگزار شد و هم پیش از اجلاس تونس که در این دو اجلاس تا آنجایی که بهخاطر میآورم، حدود ۵۰ مقاله ارائه شد و پیشنهادهای خوبی به دبیرخانه اجلاس رسید. به همین دلیل تا سال ۲۰۰۵ تحرک بسیار خوبی مشاهده میشود، شرکتهای خصوصی، دانشگاهها وNGOهای فعال، وزارت ارتباطات وقت و دولت هم از این قضیه حمایت میکردند. نکته جالب این بود که در اجلاس ۲۰۰۳ ژنو تنها گروهی که از ایران حضور فعال داشت، انجمن جامعه اطلاعاتی بود.
در واقع بخش دانشگاهی ما در آن موقع بیشتر فعالیت میکرد.
بخش دانشگاهی و بهویژه انجمن جامعه اطلاعاتی. در اجلاس تونس ۲۰۰۵، انجمن و بخش خصوصی فعال بودند و حضور پررنگتر و قویتر داشتند. اما بعد از سال ۲۰۰۶ تاکنون، در ایران NGOها تضعیف شدند؛ یعنی NGOهایی که تا پیش از این فعال بودند مورد حمایت قرار نگرفتند. نه وزارتخانه آنها را حمایت کرد و نه دولت. به همین ترتیب جایگاه و موضوع جامعه اطلاعاتی در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفت. البته از طرفی دیگر یعنی در حوزه زیرساختی توجه دولت بیشتر شد. اما از جهت پرداختن به موضوع جامعه اطلاعاتی در سطح جامعه، سکوتی حکمفرما شد. این داستان پنجسال ادامه پیدا کرد؛ یعنی ما پنجسال تحرک جدی را در حوزه جامعه اطلاعاتی در ایران نمیدیدیم تا سال گذشته که مجددا وزرات ارتباطات و بهویژه سازمان فناوری اطلاعات تحرکی را شروع کرد. تحلیلی که خود دوستان این حوزه و بهویژه آقای شاهحسینی از وضعیت ایران ارائه کرد، این بود که ایران جزو سی، چهل کشور اولی بود که به حوزه جامعه اطلاعاتی میپرداخت. اما نکته قابل توجه اینجا بود که ۸۰ درصد کارها تا قبل از ۲۰۰۶ انجام شده بود؛ یعنی رتبهمان آنقدر خوب بود که با اینکه حدود پنجسالی تحرک چندانی نداشتیم، ولی جایگاهمان نسبتا مناسب بود. بالاخره بعد از ششسال، سال گذشته همایشی برای اجلاسی که در ژنو بود، برگزار شد و مجددا تحرکی ایجاد شد. پس علت تحرک، فعال بودن NGOها، حمایت دولت و وزارت ارتباطات و علت سکوت از رده خارجشدن NGOها و عدم حمایت بود. ولی از سال گذشته تا امروز تا حدودی به این قضیه پرداخته شد. اما از طرفی دیگر باید بررسی کنیم که چرا شبکههای اجتماعی مطرح شد؟ من فکر میکنم دقیقا همان دلیلی که برای مطرحشدن جامعه اطلاعاتی وجود داشت، برای شبکههای اجتماعی هم وجود داشت و آن اینکه گروههای زیادی از دانشجویان، افرادی که سمینارهای کوچک و بزرگ در حوزه ارتباطات، روزنامهنگاری و روابط عمومی برگزار میکردند، به این موضوع توجه نشان دادند. البته بهنظر من اینها هم جزئی از جامعه اطلاعاتی هستند؛ یعنی شبکههای اجتماعی اجزای جامعه اطلاعاتی است، اما به تحرکی که بخشهای غیردولتی داشتند باز میگردد. اگر شما تمام مقالاتی را که در سه چهار سال گذشته در این حوزه ارائه شده مرور کنید، در همایشهایی بوده که بخش خصوصی برگزار کرده و در واقع دولت خیلی به این مسائل بهطور جدی نپرداخته است.
چرا دولت از این موضوع فاصله گرفت؟
برای اینکه در این حوزه همواره بخش خصوصی از دولت جلوتر بوده است. در ایران در حوزه استفاده و کاربرد اینترنت، همیشه بخش خصوصی فعالتر بوده است. سال ۷۶-۷۵ زمانی که بحث اینترنت در ایران مطرح شد، اصلا دولت نمیدانست مجوز چیست، اول ISPها شکل گرفتند، بعد مصوبهها تصویب شد. یعنی سال ۷۶ اگر میخواستید مجوز هم بگیرید نمیدانستید به کجا باید مراجعه کنید؛ چراکه همیشه مردم و بخش خصوصی از دولت و قانونگذار جلو افتاده بودند. جالب است که فاصله شکلگیری شوراهای فیلترینگ با اینترنت پنج سال است، این موضوع نشان میدهد که مردم جلوترند. فاصله بین تصویب آییننامه شرکتهای ارائهدهنده خدمات اینترنتی ISPها، کافینتها و … در ایران با تاسیس آنها چهار پنج سال است؛ یعنی اینها تاسیس شده و شکل گرفتهاند، بعد برای آن قانون تصویب شده است.
بهطور کلی همیشه دولت پس از اینکه شرکتهای خصوصی کار را شروع میکردند، مجوز برای آنها صادر کرد.
سال ۷۹ هنوز شورایعالی اطلاعرسانی به آن ترتیب شکل نگرفته بود. ما با عدهای از دوستان تصمیم گرفتیم امتحان کنیم آیا کسی به نامه ما که برای تاسیس ISP تنظیم کرده بودیم، پاسخ میدهد یا خیر. ما این نامه را به هر جایی که فکر میکردیم فرستادیم، ولی هیچکس جواب نداد. الان شبکههای اجتماعی مطرح شده است که اگر در حوزه شبکههای اجتماعی هم NGOها، دانشگاهیها و بخش خصوصی وارد نشوند، ممکن است به همان سرنوشت جامعه اطلاعاتی دچار شود. اما این نکته را تاکید میکنم که دولت و مجموعه سازمانهایی که تعهداتی در عرصه جامعه اطلاعاتی داشتند، نسبتا خوب کار کردند. یکی از بندهای اعلامیه اصول جامعه اطلاعاتی، توسعه ارتباطات در روستاهاست. در آنجا تاکید شده که تا ۲۰۱۵ همه باید به اینترنت دسترسی داشته باشند. در این حوزه ایران خوب کار کرده و جزو کشورهای برتر است. الان تقریبا همه مردم به تلفن دسترسی دارند، ۱۰ هزار روستا در کشور به اینترنت وصل است. هماکنون برای ادامه این راه و تداوم توسعه همهجانبه، باید توسعه زیرساخت، توسعه فرهنگی و توسعه حقوقی داشته باشیم. بنابراین باید در تحقق یکی از بندهای دیگر اعلامیه اصول هم تلاش کنیم که همان توانمندسازی است؛ یعنی ما وقتی زیرساخت و امکانات را آماده کردیم، جامعه را برای کاربرد آن توانمند کنیم که بتواند از آن استفاده کند.
با توجه به اینکه اجلاسهای مختلفی همزمان با اجلاس ژنو در کشورهای مختلف و بهصورت بینالمللی درباره جامعه اطلاعاتی برگزار میشود، آیا نیاز است ایران در آنها مشارکت داشته باشد یا باید یک روال جدید را در پیش بگیرد؟
برخی از اجلاسهایی که امروز برگزار میشود، برای پیگیری است؛ برخی برای تبادل تجربه است و در واقع میتوان گفت سمینارهای یادگیرنده- یاددهنده هستند. برای مثال، هر سال در ژنو پیگیری میشود که این اصول تا چه حد پیشرفت کرده است. کشورها مدلها و روشهای توسعه خود را ارائه میدهند. در سال ۱۹۸۴ کتابی بهعنوان حلقه گمشده چاپ و در آن مطرح شده بود که وضع تلفن ثابت بد است، سال ۲۰۰۵ در اجلاس تونس کتابی چاپ شد که به ۲۰ سال بعد از حلقه گمشده پرداخته شده بود؛ یعنی مسائل مطرحشده در اجلاس قبلی را پیگیری کرده بودند. قرار است در سال ۲۰۱۵ این اتفاق بیفتد، کشورها باید گزارش بدهند که ۱۰ سال بعد از اجلاس تونس در تحقق اعلامیه اصول چه کارهایی انجام دادهاند. حضور ایران از دو جهت حائز اهمیت است، از یک جهت کارهایی که کرده باید به اطلاع دنیا برساند و از طرفی دیگر، از تجربیات سایر کشورها استفاده کند. در یکی از این اجلاسها دیدم که کشور هند را بهعنوان کشور برتر در حوزه توسعه ارتباطات روستایی انتخاب کردهاند. پس از بررسی متوجه شدم هند با تعداد بالای روستایی که دارد، فقط ۲۰۰ روستا را به اینترنت متصل کرده، ولی با اینحال بهعنوان کشور برتر انتخاب شده است. ما که ۱۰ هزار روستا را متصل کرده بودیم، انتخاب نشدیم چون گزارشی ارائه نکرده بودیم. بنابراین بهنظر میرسد که حضور چند فرد تاثیرگذار در این اجلاسها میتواند به توسعه ICT در بخشهای مختلف کمک کند؛ ضمن اینکه ما باید آماده باشیم تا سال ۲۰۱۵ گزارش خوبی ارائه کنیم، تا آن زمان فرصت زیادی هم باقی نمانده است.
آیا فکر میکنید در اجلاس ۲۰۱۵ میتوانیم همان حضور را داشته باشیم؟
تا این لحظه اعلام نشده که آیا اجلاس جهانی است یا مثل سایر اجلاسهای ITU است. اگر بخواهیم حضور قدرتمندی داشته باشیم، باید تدارک وسیعی ببینیم. الان در سازمانهای دولتی، سازمان فناوری اطلاعات باید در این حوزه فعال شود، حتما باید از اواسط ۲۰۱۳ جلسات کارشناسی و ماهانه برگزار شود، به NGOها کمک کنیم که فعالیت خود را شروع کنند. در کارهایی که تاکنون انجام شده بازنگری کنیم و ببینیم در چه جاهایی دچار مشکلایم؛ ضمن اینکه باید باور کنیم ICT مبنای توسعه دنیا است. برای این مبنا باید برنامه، چارچوب و الگو داشت. البته اتفاقات خوبی هم در ایران افتاده است؛ اینکه مخابرات در ایران خصوصی شد و اینکه اپراتورهای دوم، سوم و چهارم فعال شدند. اینها نکات خوبی هستند؛ چراکه فضای رقابتی شکل گرفت و شرایطی ایجاد کرد که توسعه امکانپذیر است، اما کافی نیست. دولت باید اعتبارات خوبی را برای این بخشها در نظر بگیرد. دولت سالانه ۴ هزار میلیارد تومان از اپراتورها میگیرد. باید پول و سود ارتباطات را خرج خود ارتباطات کرد. آسیبی که در سه سال گذشته وارد شده این بوده است که درآمد ناشی از ارتباطات در کشور خرج ارتباطات نشده است. باید این نگاه اصلاح شود. منطقی نیست که نهادی در کشور حضور داشته باشد، این نهاد پول را از اپراتورها بگیرد و خرج خزانه کند. باید خرج خزانه شود، اما در حوزه ارتباطات هزینه شود؛ یعنی همانطور که در حوزه راهسازی و مسکن نیازمند توسعه هستیم، در حوزه ارتباطات هم به توسعه نیاز داریم؛ چراکه این ارتباطات میتواند در سایر بخشها هم توسعه ایجاد کند که این اتفاق نیفتاده است. بهنظر میرسد در دو سال آینده باید تحرک خیلی بیشتر شود و حداقل بخشی از این پول را خرج خود ارتباطات کنیم.
شرکت مخابرات همیشه در سیبل انتقاد شرکتهای PAP قرار داشته است. شرکتی که همیشه دارای انحصار است و هیچ شرکت خصوصی توانایی رقابت با آن را ندارد، برای اینکه این چالشها به وجود نیاید و عملا بتوانید همکاری تعاملی با شرکتهای PAP داشته باشید، چه پیشنهادهایی دارید و آیا این نکته را که همیشه شما در معرض انتقاد بودید قبول دارید؟
ما سال ۷۳ تلفن همراه را در کشور آغاز کردیم و تا سال ۸۴ حدود ۷ میلیون مشترک داشتیم. با آزادسازی و ورود شرکتهای دارای سرمایه و دانش کافی، امروز در ایران بیش از ۱۰۰ میلیون سیمکارت فروخته شده و بیش از ۵۰ میلیون سیمکارت فعال است. آیا اگر سرمایه وارد این عرصه نمیشد، امکان توسعه داشتیم؟ هیچوقت این امکان وجود نداشت. حالا اینترنت را بررسی کنیم. ما امروز پایینترین ضریب نفوذ اینترنت در منطقه را داریم. من بهعنوان مدیر روابط عمومی باید واقعیتها را به مردم بگویم. ما در حوزه تلفن همراه و تلفن ثابت رشد کردیم، اما در حوزه اینترنت رشد نکردیم، چون در این حوزه انحصار ایجاد کردیم؛ یعنی اجازه ندادیم شرکت مخابرات ایران که سرمایه و امکانات لازم را دارد، در این حوزه سرمایهگذاری کند. قوانین مرتبط را هم در حوزه امنیت، واگذاری، نظارت، فیلترینگ و… تصویب نکردیم. سایر زیرساختهای مرتبط فرهنگی، حقوقی و… را هم ایجاد نکردیم. شبکه زیرساخت را انحصاری کردیم. شبکه زیرساخت میتواند انحصاری نباشد؛ البته من اعتقاد دارم که حاکمیت با زیرساخت دولتی باشد، اما میتواند زیرساخت هم رقابتی باشد. اینها عواملی هستند که موجب شده اینترنت در ایران توسعه پیدا نکند. امروز در وضعیتی هستیم که حداقل بین ۱۰تا۱۲ میلیون متقاضی اینترنت داریم. در مجموع شرکت مخابرات، شرکتهای PAP و وایمکس حدود ۵/۳ میلیون اینترنت واگذار کردهاند. پس هنوز ما حدود ۸ میلیون متقاضی داریم. پس مطالبی که مطرح میکنند مخابرات دنبال انحصار است، بهنظر من اشتباه است. نگاه ما بهعنوان مخابرات به شرکتهای PAP این است که آنها باید فعال باشند، باید سرمایهگذاری لازم را کنند و همکاران ما هم در سراسر کشور باید به آنها کمک کنند. من معتقدم تا این لحظه همکارانم به آنها کمک کردند، اگر امروز PAPها یک میلیون و ۴۰۰هزار ADSL واگذار کردهاند، با امکانات مخابرات موفق به انجام این کار شدهاند. در کنار این، مجموعهای از قوانین هم باید اصلاح شوند. منِ مخابرات خصوصی برای شرکت PAP نمیتوانم مجانی کار کنم، منِ مخابرات خصوصی نمیتوانم حق و حقوقم را نگیرم، این موارد باید شفاف و روشن شود. ما به حضور شرکتهای PAP اعتقاد داریم، حضور این شرکتها را عامل تحرک در خودمان میدانیم، آنها کوچک هستند و تحرک بیشتری دارند، ما بزرگ و وسیع هستیم و تحرک کمتری داریم.
نگاه شما به شرکتهای PAP بهعنوان رقیب است یا همکار؟ تفسیر آنها این است که مخابرات نگاه قیممابانهای به آنها دارد.
نگاه قیممابانه شاید در بعضی از موارد حاکم باشد، این را رد نمیکنم. ما یک شرکت بزرگ با حدود ۹۰ هزار پرسنل هستیم و وقتی شما میخواهید از امکانات ما استفاده کنید باید به ما توجه کنید. باید طبق قوانینی که وجود دارد، هزینههای مخابرات را پرداخت شود. ما بهعنوان رقیب به آنها نگاه نمیکنیم، البته رقیب بد نیست، خوب است، ولی ما میگوییم اینها همکاران ما هستند، چون کوچکتر و چابکترند، باعث تحرک ما میشوند. نکته دیگر اینکه برای شرکتهای PAP سرمایهگذاری در همهجا مقرون بهصرفه نیست، آنها نمیتوانند در روستاها یا شهرهای کوچک اینترنت واگذار کنند.
مدل همکاری PAP با مخابرات استانی مثلا در مازندران یا شیراز نشان داد که تعامل میان هر دو طرف باعث میشود که آنها به جاهای دورافتاده هم سرویس دهند.
منطقی نیست شرکتی که سرمایه آن شخصی و خصوصی است، به جایی اینترنت واگذار کند که مشتری ندارد. ما تحت شرایط خاص در منطقهای ۱۰۰پورت آماده کردیم که تنها ۳ پورت به فروش رسید، آیا این کار منطقی و اقتصادی است که شرکتهای PAP انجام دهند؟ طبیعتا نیست. ما گاهی اوقات از دوستانمان گِله میکنیم که برای یک سری مسائل کوچک، کارهای رسانهای و حقوقی انجام میدهند. اما الان به شرکتهای PAP نگاه کنید؛ نصب رایگان، مودم نیمبها و… ارائه میکنند. ما یکبار به هیچ مرجعی شکایت نکردیم که این موضوع دامپینگ حساب میشود، امروز یکی از شرکتها تبلیغ میکند که سه ماه اینترنت رایگان عرضه میکند. وقتی برای ۵ هزار مشترک نصب رایگان انجام دادیم، دوستان ما شکایت کردند که این دامپینگ حساب میشود. این نگاهها باید اصلاح شود.
شاید بحث آنها قیمت تمامشده شماست. قیمت تمامشده شما خیلی کمتر از آنهاست و به همین دلیل وقتی بخواهید چیزی را رایگان مثل نصب رایگان ارائه کنید، قیمت تمامشده برای شما کمتر میشود.
نه. توجه داشته باشند که ما ۹۰ هزار پرسنل داریم؛ ما مسئولیت اجتماعی در جامعه داریم.
حتی پس از خصوصیسازی؟
بله، شرکتهای PAP و شرکتهای کوچکتر این مسئولیت را ندارند. ما وظیفه داریم در عرصههای مختلف به دولت کمک کنیم. معتقدم که نگاه هر دو طرف باید به هم مثبت باشد. همه PAPها دوستان ما هستند، ولی وضعیت اینترنت الان این است. پایینبودن ضریب نفوذ اینترنت در ایران بهدلیل عدم سرمایهگذاری کافی است، نه اینکه ما با آنها همکاری نکردهایم، ما که تا ۴ سال پیش اصلا اینترنت واگذار نمیکردیم.
مدل واگذاری امکانات به آنها چگونه بود؟ آنها میگویند هر وقت ما از مخابرات امکانات میخواستیم، خیلی سخت به ما امکانات واگذار میکردند.
اگر شرکتی احساس کند دارد خدمتی را به کسی ارائه میکند، هم مورد تهاجم روانی قرار میگیرد هم درآمد لازم را ندارد، ممکن است خوب همکاری نکند. بهطور حتم شرکت مخابرات تا آنجایی که امکانات داشته به PAPها امکانات داده و آنجایی که امکانات نداده، نداشته است. چون PAPها تامین سرمایه نکردهاند نتوانسته تهیه کند. آمار خیلی واضح است؛ در ایران ۲میلیون و ۶۰۰ هزار ADSL داده شده که ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار را PAPها دادهاند. پس مخابرات با آنها همکاری کرده است و اگر میخواست همکاری نکند، چنین اتفاقی نمیافتاد.
اپراتور چهارم بهرغم اینکه میتواند فیبر ارائه کند، میتواند از سایر تکنولوژیها هم برای سرویسدهی استفاده کند، نظرتان درباره ورود این اپراتور چیست؟
من قبلا نظر شخصیام را گفتهام، ممکن است نظر شرکت نباشد. من معتقدم که حضور اپراتور چهارم در شرایط فعلی جزو اولویتهای کشور نیست. به نظرم بخش زیادی از سرمایه در این حوزه از بین خواهد رفت. برای اینکه ما الان ۲۷ میلیون زوج سیم در نقاط مختلف کشور داریم. آیا این ۲۷ میلیون زوج پر است؟ این ۲۷ میلیون زوج میتواند ۲مگابایت اینترنت را حداقل منتقل کند. پس اپراتور چهارم و فیبر اولویت کشور در شرایط فعلی نیست. دوم اینکه چه محتوایی داریم که به خانههای مردم فیبر ببریم و اجازه بدهیم مثلا اینترنت ۲۰ مگابایتی داشته باشند. خود شرکت مخابرات ایران میتواند نقش اپراتور چهارم را بهخوبی ایفا کند.
خودتان چقدر فیبر دارید؟
دو بحث مطرح است. اول اینکه در حال حاضر آن چیزی را که کشور نیاز دارد، ما میتوانیم تامین کنیم؛ یعنی ما میگوییم اگر هر ایرانی اینترنت ۲ مگابایتی بخواهد، ما در همین شبکه مسی میتوانیم در اختیارش قرار دهیم. دوم اینکه بهاندازه کافی ما زیرساخت و کانال داریم که اگر بخواهند فیبر بدهند، ما از شرکتی که تازه میخواهد بنیان کاری را بگذارد، راحتتر این کار را انجام میدهیم. عملکرد اپراتور چهارم را ببینید که در سه ساله گذشته به کجا رسیده، فقط حرف زده شده، در حوزه IT هم هر لحظه تاخیر آسیب جدی بهوجود میآورد. اینها نکاتی است که نیازمند مطالعه و کار کارشناسی است؛ نه اینکه ما شرکت مخابرات هستیم، بلکه ممکن است هر فرد دیگری که ببیند شما از ظرفیت موجود خود استفاده نمیکنید و میخواهید ظرفیت جدیدی ایجاد کنید، بهنظرش برسد که این کار خیلی منطقی نیست. اگر قرار است ظرفیتی ایجاد کنید، سادهترین و ارزانترین راه را انتخاب کنید. وقتی شرکت مخابرات در هر خانهای یک سیم و کابل دارد، به نظر منطقی نمیرسد که این اتفاق بیفتد. میدانید که تشکیل این شرکت هم تا حالا مورد مناقشه بوده و یکی دوبار هم مجلس اعلام کرده که غیرقانونی است.
مخابرات الان چند کاربر ADSL دارد؟
حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار.
با توجه به اینکه قرار است زیرساخت پهنای باند را گران کند، آیا مدل تعرفهگذاری خودتان را عوض خواهید کرد یا با همان تعرفههای حجمی که تصویب شده کار را دنبال میکنید؟
اگر هزینه اضافیای به ما تحمیل شود، مجبوریم بخشی از آن را از مشترکان بگیریم.
با توجه به اینکه خدمات مخابرات محدودیت دانلود ندارد و با کف قیمت کمیسیون تنظیم و مقررات اینترنت واگذار میکند، توانسته در بازار خوشنام باشد، از اینرو هر تغییری ممکن است این بازی را بر هم بزند؟
به هر حال، اگر هزینههای ما بالا رود ما مجبوریم که تعدیل را ایجاد کنیم، اما تعدیل در حد تعدیل زیرساخت نخواهد بود. اگر فرضا زیرساخت ۳۰ درصد به قیمتهای خود اضافه کند، تاثیر آن روی مشترکین بیشتر از ۸-۷ درصد نخواهد بود.
شرکتهای PAP میگویند که چرا مخابرات تمرکز خود را روی این پولهای خرد میگذارد، آیا این پولهای خرد برای مخابرات مهم است؟ یا اینکه فقط در ازای هزینههای نیروهای انسانی است که این مبالغ را دریافت میکند؟
نه، ما فقط هزینههای خود را میگیریم؛ ما روی آن حسابی باز نکردهایم.
یعنی بحث درآمدزایی برای مخابرات مطرح نبوده؟
نه، ما میگوییم که اگر یک رانژه برای ما هزارتومان هزینه دارد، شرکت PAP باید آن را پرداخت کند. ما بهعنوان درآمد به آن نگاه نمیکنیم، اما نباید هزینه هم کنیم، ما به دنبال این هستیم که ضررهایمان را کمتر کنیم.
منبع: عصر ارتباط
منتشر شده در
نظرات
ارسال یک نظر